سراسر جمله عالم پرشهیدست
سخن نخست
به نام خداوند جان و خِرَد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
نخست لازم میدانیم که خداوند منّان را سپاس گوییم که ما را پیرو مولا و سرور آزادگان جهان، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) قرار داد، همو که خون هر آزادیخواهی را به جوش میآوَرَد و در راه اعتلای حق و عدالت، استقامت ورزیدند و هرگز از پای ننشستند و جان خویش را تقدیم ذات اقدس اله کردند. نام و یادشان، درود بیکران خداوند رحمان، بر آن شهیدان والامقام باد.
«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلا تَخَافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ. نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ فِی الآخِرَهِ …»
“آن کسانی که گفتند: پروردگار ما همان خداوند رحمان است ایمان آوردند و راه طاعت گرفتند و بر عقیده خود پایداری کردند؛ فرشتگان گروه گروه بر آنان نازل میشوند که از گذشتهها بیمی به دل راه مدهید و بر آینده خود غمین مباشید. شادمان باشید به آن بهشتی که شما را به آن وعده میگرفتند. ما در دنیا یار و یاور شما خواهیم بود و در آخرت نیز یار و کارپرداز شما خواهیم بود.”۱
و این داغ چنان عظیم است بر آسمان و زمین که هماره از آن گفتن پایان ندارد و چون حسین؛ عالَم شهیدی ندیده است:
سراسر جمله عالم پر شهیدست
شهیدی چون حسین کربلا کو۲
بعد لازم میدانیم یادی کنیم از مرحوم دکتر حسن ذوالفقاری که هفدهم تیرماه از میان ما؛ ناباورانه رخت بربست.۳ خداوند رحمتشان کند که قرار بود دستگیرمان شوند در موضوع روایت ایرانی که ناگه بانگ برآمد که خیز.
سپاس از مخاطبانی که به دقت محتوای مجله را دنبال میکنند و ضمن دلگرمی به دستاندرکاران فصلنامه روایت ایرانی، ما را از نکتهنظرات مشفقانهشان بهرهمند میسازند.
چند ماهی بیشتر از راهاندازی دفتر روایت ایرانی نمیگذرد (البته هنوز قائم نشدهایم به تمامی) که آمد و شدهای اهالی فرهیخته ادب و هنر که این دفتر را مکانی دلپذیر و مناسب این بحث مهم دانستهاند ما را دلگرمتر کرد. طبیعتا همهٔ حرفها را میشنویم و آنها که ما را سریعتر به سوی اهداف روایت ایرانی سوق میدهد، زودتر به کار میبندیم.
لذا موضوعاتی که در این فصلنامه بدانها پرداخته میشود نه تماماند نه کامل. بواسطهٔ تعریض وسیع ساحت روایت ایرانی، در هر شماره، به جنبهها و ظرفیتهای مهم روایت ایرانی میپردازیم که ممکن است در شمارههای بعدی باز نکته مهمی اگر جا مانده باشد؛ ذکر شود با همان موضوع قبل.
اما در این شماره بحث مفصلتری داریم من باب موضوع “حماسه” و اندکی ادبیات عامه، که گمان میکنیم دربارهٔ اهمیت حماسه و لزوم پرداخت به این گونهٔ ادبی، کمی توانسته باشیم بیشتر سخن بگوییم.
از میان سخنان و مقالات و یادداشتها، نکاتی وجود دارند که در آینده به صورت موجز و نغز استخراج خواهند شد تا از میانشان مراد خویش دریابیم.
علیایّحال اهمیت قصهٔ ایرانی و روایت ایرانی چنان است که سالها غور و تلاش مدقّانه میطلبد تا به فرجام نیک رسد.
بررسی قصههای ایرانی و روایتهای به یادگار مانده و ایضا کشف و پرداخت علل جذابیت روایت ایرانی برای نویسندگان بلاد دیگر، هرچقدرهم طول بکشد؛ اگر به پاسخ متقن و رهگشا رسد، بسیار ارزشمند است که به امید پروردگار متعال، در این طریق ره میسپاریم.