سال آخر
بررسی پیامها و کنشهای سیاسی اجتماعی امامخمینی (ره) در سال پایانی حیات ایشان (۱۳۶۷ - ۱۳۶۸)
نویسنده: سیدمحمدمهدی دزفولی
نشر صاد
سال آخر
بررسی پیامها و کنشهای سیاسی اجتماعی امامخمینی (ره) در سال پایانی حیات ایشان (۱۳۶۷ - ۱۳۶۸)
نویسنده: سیدمحمدمهدی دزفولی
نشر صاد
امامخمینی (ره) در ۱۳ خرداد ۱۳۶۸، پس از قریب به ۸۷ سال زندگی، شامل ۲۷ سال فعالیت و رهبری جدی سیاسی و یک دهه رهبری انقلاب اسلامی مردم ایران، دیده از جهان فروبست. همواره در طول سالهای پس از حیات ایشان، دربارهٔ سیاستورزی، افکار و زندگیشان کتابهای متعددی نوشتهاند و تلاش کردهاند از زوایای مختلف، شخصیت آن عزیز سفرکرده را مورد بحثوبررسی قرار دهند.
کتابهایی که تمرکز اصلی آنها یا به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بررسی مسائل مختلف فقهی، سیاسیتاریخی، اجتماعی و عرفانی و... دربارهٔ ایشان بازمیگردد یا به سالهای بعد از پیروزی انقلاب و نحوهٔ رهبری ایشان از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۸؛ اما نکتهای که دربارهٔ آن عزیز سفرکرده مغفول واقع شده و خیلی به آن نپرداختهاند، یک سال پایانی حیات ایشان است که بخش اعظم و مهمی از کنشهای سیاسی و اجتماعی ایشان در همین یک سال رخ داده است. اهمیت بررسی و مطالعهٔ این یک سال زمانی بیشتر میشود که برخی منتقدان و مخالفان ایشان سعی میکنند دربارهٔ واکنشهای یک سال پایانی حیات امام راحل (ره) تشکیک وارد کرده و برخی از آن پیامها و نوشتهها را به نزدیکان ایشان منسوب کنند؛ ازجملهٔ آنها، نامهٔ عزل آیتالله منتظری در فروردین ۱۳۶۸ است که در تمام سالهای پس از رحلت امام (ره)، عدهای از منتقدان و مخالفان امام (ره) تلاش کردند تا آن دستور و نامه را مخدوش جلوه دهند و افرادی چون مرحوم سیداحمد خمینی یا مرحوم سیدهاشم رسولی محلاتی را در تنظیم آن نامه دخیل و بازیگر اصلی جلوه دهند.
پیامهای دیگر مانند پیام پذیرش قطعنامهٔ ۵۹۸، پیام منشور روحانیت مبارز و پیام عزل آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری، در واقع تاریخیترین اتفاقات را برای جمهوری اسلامی ایران رقم زده است؛ به همین دلیل، بررسی و تحلیل آنها لازم و ضروری میباشد. اگر جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در دورهٔ حیات امام (ره) پایان نمیپذیرفت و به بعد از حیات ایشان موکول میشد، مشخص نبود ایران چه سرنوشتی داشت؛ یا اگر مرحوم آیتالله منتظری، با آن اختلافات جدی با امام (ره)، پس از ایشان به رهبری جمهوری اسلامی میرسید و اعضای اصلی دفتر ایشان، مانند آقایان سیدهادی هاشمی یا فتحالله امید نجفآبادی و...، از قِبل ایشان به قدرت سیاسی بیشتر میرسیدند، مشخص نبود مسیر جمهوری اسلامی به کدام سو میرفت؛ یا اگر چهرههایی، مانند اعضای نهضت آزادی یا اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) که در دفتر آیتالله منتظری پایگاه پیدا کرده بودند، از جانب آیتالله منتظری قدرت میگرفتند، مشخص نبود جمهوری اسلامی به کجا میرسید. به همین دلیل، بررسی یک سال پایانی حیات امام (ره)، اهمیت و ارزش تاریخی و سیاسی بسیاری دارد.
نقلقولی از مهندس مهدی بازرگان وجود دارد که گفته بود آیتالله خمینی، برخلاف دیگر افراد که با بالارفتن سن محافظهکار میشوند، نهتنها محافظهکار نمیشود، بلکه انقلابیتر هم میشود! این نقلقول، اگر از مهندس بازرگان بوده یا نبوده باشد، دربارهٔ امامخمینی (ره) صادق است. امام با بالارفتن سن و نزدیکشدن به ماههای پایانی حیاتشان، نهتنها محافظهکار نشد، بلکه انقلابیتر نیز شد و پیامهای تاریخیای صادر کرد که از حیث اهمیت و تأثیرگذاری با پیامهای دیگرشان از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۶، تقریباً برابری میکند و بلکه مهمتر نیز میباشد.
اما چرا این پیامها صادر شد و چه تأثیر تاریخیای بر ایران و نظام جمهوری اسلامی گذاشت؟ پاسخ به این سؤال هدفی است که در اثر مکتوبی که پیش روی شما قرار دارد، بهدنبال آن هستیم.
در سال پایانی حیات امام (ره)، تقریباً در هر ماه، یک پیام مهم و تاریخی صادر شده است که مجموعاً قریب به ده پیام میشود. این ده پیام را در ده بخش مجزا بررسی میکنیم.
عنوان پیامها عبارت است از: ۱. پیام بهمناسبت سقوط هواپیمای مسافربری ایران توسط ناو آمریکایی وینسنس در تیرماه ۱۳۶۷؛ ۲. پیام به مناسبت سالگرد کشتار حجاج ایرانی در عربستان و پایان جنگ در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷؛ ۳. نامهٔ تاریخی در شهریور ۱۳۶۷، برای اعدام منافقینی که بر سر موضع خود علیه جمهوری اسلامی ایران ایستادند و از سازمان سیاسی مطلوب خود که با صدام همکاری نموده و به جنگ علیه ایران اقدام کردند و به میهن و مردم خود صدمات جبرانناپذیر وارد کردند، اظهار ندامت نکردند؛ ۴. پیام به مناسبت آغاز دورهٔ بازسازی در مهرماه ۱۳۶۷؛ ۵. پیام به مناسبت تشکیل مجمع تشخیص مصحلت نظام در دیماه ۱۳۶۷؛ ۶. پیام خطاب به میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، در دیماه ۱۳۶۷؛ ۷. فتوا و پیام دربارهٔ ارتداد سلمان رشدی بهدلیل انتشار کتاب آیات شیطانی در بهمن ۱۳۶۷؛ ۸. پیام منشور روحانیت مبارز در اسفند ۱۳۶۷ که در واقع مانیفست فکری امام (ره) میباشد که در آن مواضع خود را دربارهٔ حوزه و روحانیت و مقدسنماهایی که در قالب دلسوزی برای دین به مخالفت با جمهوری اسلامی میپردازند، تبیین کردهاند؛ ۹. پیام عزل آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری در ۶ فروردین ۱۳۶۸؛ ۱۰. پیام برای بازنگری و تغییر قانون اساسی در اردیبهشت ۱۳۶۸.
امید که این اثر برای علاقهمندان به تاریخ انقلاب اسلامی مفید واقع شود و به شناخت بهتر شخصیت و باورها و تحلیلهای سیاسیاجتماعی رهبر فقید انقلاب اسلامی کمک نماید، انشاءالله.
در ۱۲ تیر ۱۳۶۷، هواپیمای مسافربری ایران که بر فراز خلیجفارس از بندرعباس عازم دبی بود، توسط ناو آمریکایی وینسنس مورد اصابت موشک قرار گرفت و همهٔ ۲۹۰ سرنشین آن به شهادت رسیدند.
این مقطع تاریخی، آنهم دو هفته پیش از پایان جنگ ایران و عراق، بسیار مهم و کلیدی است و به بررسی تاریخی جدی نیاز دارد؛ بهدلیل آنکه جنگ ایران و عراق به مرحلهٔ حساسی رسیده بود و پیام امام (ره) به مناسبت این اتفاق، در پاسخ به آیتالله منتظری و تعابیری که در آن به کار رفته است، بسیار قابلتأمل میباشد.
پیامهای امام در ابتدای دورهٔ جنگ، بیشتر کوتاه و تا حدی حماسی بوده است؛ اما پیامهای دورهٔ آخر جنگ، اغلب مفصل و حماسیتر با تأکید بر این بوده است که همهٔ مسئولان کشور و مردم باید توجه ویژهای به جنگ داشته باشند و عقبنشینی از موضع اصولی در جنگ خیانت به اسلام و کشور است.
یکی از پیامهای مهم امام در دورهٔ پایانی جنگ، پیامی است که در ۱۳ تیر ۱۳۶۷، یعنی دقیقاً دو هفته پیش از پایان جنگ، صادر شد. ایشان در این پیام، بهطور ویژه تأکید میکند که نباید در مقابل دشمن کوتاه آمد و کوتاهآمدن در جنگ خیانت به اسلام و رسولالله است.
هفتههای پایانی جنگ، هفتههای سرنوشتسازی برای ایران بود. از سویی مسئولان اصلی کشور، مانند مرحوم هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس شورای اسلامی در آن سالها و جانشین فرماندهی جنگ) و میرحسین موسوی (نخستوزیر)، به این جمعبندی رسیده بودند که ادامهٔ جنگ امکانپذیر نیست؛ از سوی دیگر، مسیر ایران، پس از فتح خرمشهر، از خرداد ۱۳۶۱ تا تیر ۱۳۶۷، مسیر ادامهٔ جنگ برای اعادهٔ حقوحقوق ایران و تنبیه متجاوز (صدام) بود.
تیرماه ۱۳۶۷، زمان مهم و سرنوشتسازی برای تصمیمگیری دربارهٔ جنگ بود. امام (ره) در پیام خود بر حقوحقوق ایران تأکید داشتند، اما فشارهای اقتصادی و نظامی و سیاسی خارجی بر ایران افزایش چشمگیری یافته بود. آخرینِ آن فشارها و تهدید علنی علیه ایران، ساقطکردن هواپیمای مسافربری ایران در ۱۲ تیر آن سال بود. این شلیک، پیام تهدیدآمیز غیرمستقیمی به ایران بود که ازاینپس ایالات متحدهٔ آمریکا نیز درگیر جنگ مستقیم با ایران خواهد شد و مستقیماً شهروندان ایرانی را هدف قرار خواهد داد و هیچ مرزی در خصومت با جمهوری اسلامی ایران قائل نیست. در چنین شرایطی بود که امام (ره)، در ۱۳ تیر پیامی تاریخی و مهم صادر کرد.
متن پیام امام (ره) خطاب به مرحوم آیتالله منتظری که در نامهای به ایشان این واقعه را تسلیت گفته بود، به این قرار است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آیتالله آقای منتظری، دامت افاضاته
پیام جنابعالی تسکینی بود بر آلام تمامی کسانی که از شیطان بزرگ، آمریکای حیلهگر ضربه خوردهاند. مردم آزادهٔ جهان همیشه از ابرقدرتها، خصوصاً آمریکای جنایتکار صدمه دیدهاند و تا عزم خود را برای رویارویی با کفر و شرک جهانی و آمریکای سلطهگر جزم ننمایند، هر روز شاهد جنایتی تازه خواهند بود.
مردم شریف ایران باید توجه کنند که امروز، روز مبارزه و جنگیدن با تمام شیاطینی است که حقوق حقهٔ تمامی پابرهنگان جهان را صرف عیشونوش و تهیهٔ سلاحهایی مینمایند که برای همیشه حاکم دنیای گرسنگان باشند.
جنگ امروز ما، جنگ با عراق و اسرائیل نیست؛ جنگ ما، جنگ با عربستان و شیوخ خلیجفارس نیست؛ جنگ ما، جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست؛ جنگ ما، جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست؛ جنگ ما، جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلموجور؛ جنگ ما جنگ اسلام است علیه تمامی نابرابریهای دنیای سرمایهداری و کمونیزم؛ جنگ ما، جنگ پابرهنگی علیه خوشگذرانیهای مرفهین و حاکمان بیدرد کشورهای اسلامی است. این جنگ سلاح نمیشناسد، این جنگ محصور در مرزوبوم نیست، این جنگ خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمیداند. این جنگ، جنگ اعتقاد است؛ جنگ ارزشهای اعتقادی انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوشگذرانی است.
جنگ ما، جنگ قداست، عزت و شرف و استقامت علیه نامردمیهاست. رزمندگان ما در دنیای پاکِ اعتقاد و در جهان ایمان تنفس میکنند و مسلمین جهان هم که میدانند جنگ بین استکبار و اسلام است، جهانخواران را آرام نخواهند گذاشت و ضربههای خود را بر همهٔ کاخنشینان وارد میکنند.
جنابعالی که یکی از ذخایر این انقلاب میباشید، با پشتیبانی از آقای هاشمی [رفسنجانی]، وقت خود را مصروف در ساختن دنیا [یی] از کرامت و بزرگواری نمایید. و مردم شریف ایران نیز بدانند که این روزها دستهای ناپاک شرق و غرب برای هدم اسلام و مسلمین، در یکدیگر گره خورده است. باید نگذاریم که تلاش فرزندان انقلابیمان در جبههها از بین برود. برای برپایی احکام اسلام عزیز، دست اتحاد به یکدیگر داده، محکم و استوار تا پیروزی اسلام حرکت کنیم.
مسئولین نظام باید تمامی همّ خود را در خدمت جنگ صرف کنند. این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است، به وجود آوریم. باید همه برای جنگی تمامعیار علیه آمریکا و اذنابش، بهسوی جبهه رو کنیم. امروز تردید، به هر شکلی، خیانت به اسلام است. غفلت از مسائل جنگ، خیانت به رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است. اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنههای نبرد تقدیم مینمایم.
انفجار هواپیمای مسافربری زنگ خطری است برای تمامی مسافرتهای هوایی. باید با تمام وجود تلاش کنیم تا چنین صحنههای دردناکی پیش نیاید.
اینجانب به تمامی بستگان این فاجعه تسلیت عرض نموده و خود را در غم و اندوه ازدستدادن عزیزانشان شریک میدانم. من به جنابعالی و تمام کسانی که برای رسیدن به هدف مقدس پیروزی اسلام تلاش مینمایید، دعا میکنم.
و السلام علیکم و رحمة الله.
۶۷/۴/۱۳
روحالله الموسوی الخمینی»۱
امام (ره) از همان ابتدای شروع جنگ (۱۳۵۹)، بر دفع تجاوز دشمن تأکید میکردند، از مردم و مسئولان میخواستند این موضوع را در اولویت قرار دهند و هرساله آن را متذکر میشدند. بهعنوان نمونه، در پیام ۲۲ بهمن ۱۳۶۱ میفرماید: «جنگ دفاعی در رأس امور است.»۲
ایشان در سخنرانی ۲۱ خرداد ۱۳۶۲ نیز میفرماید:
«امروز هم در رأس تمام مسائلمان جنگ است. اگر یک روز غفلت کنیم، حمله خواهند کرد بر ما و همهچیز ما را از بین خواهند برد... . اگر بعضی از منحرفین و منافقین بین مردم بیفتند و بگویند که جنگ را تمام کنیم، شما هم قبول کنید،... بدانید که اسلام در خطر کفر است. اگر چنانچه امروز ما یک کلمه عقبنشینی کنیم، اگر ملت ما یک قدم سستی به خودش راه بدهد و عقبنشینی کند، نوامیسش، اموالش، جانهای جوانهایش، همهاش به باد خواهد رفت.»۳
در پیام ۲۲ بهمن ۱۳۶۳ نیز میفرماید:
«امروز جنگ اصلیترین مسئلهٔ کشور است. ملت عزیز باید توجه داشته باشد که در کشوری زندگی میکند که بیش از چهار سال است که در جنگ به سر میبرد... امروز اسلام در مقابل تمامی کفر است و با کوچکترین درنگ در این امر حیاتی، چنان ضربهای خواهیم خورد که جبرانش به این زودیها میسر نمیشود.»۴
امامخمینی در پیام ۱۶ مرداد ۱۳۶۵ نیز خطاب به زائران حج ابراهیمی، صلح با صدام را از بزرگترین گناهان و واضحترین خیانتها به مسلمین دانسته، میفرماید:
«سازش و صلح تحمیلی بدتر از جنگ، چه معنی دارد؟... کیست که نداند صلح با این حزب، بهرسمیتشناختن حکومت بعث است که با قتل و جنایت بر یک کشور اسلامی حکومت میکند؟ و کیست که نداند این امر از بزرگترین گناهان است و از واضحترین خیانتها به مسلمین است؟»۵
ایشان همچنین در سالروز میلاد امامرضا (ع)، در تاریخ ۲۸ تیر ۱۳۶۵ میفرماید:
«در جبههها هیچ نگذارید دشمن آرامش پیدا کند. اگر بگذارید آرامش پیدا کند، میرود و تجهیز بیشتر میکند و شما را به زحمت میاندازد. باید نگذارید که او یک شب از اضطراب بیرون بیاید. الان در اضطراب هستند؛ نگذارید که از اضطراب بیرون بیایند.»۶
امامخمینی در سخنرانی ۲ شهریور ۱۳۶۵، به مناسبت عید غدیر، اشخاصی را که بهدنبال تحمیل صلح هستند، حیلهگر و خائن نامیده، اظهار میدارد: «قصهٔ امامحسن (ع) و قضیهٔ صلح، آنهم صلح تحمیلی بود. برای اینکه امامحسن، دوستان خودش، یعنی آن اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد. صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که به ما میخواهند بگویند، این است... . آن صلح تحمیلی که در عصر امامحسن (علیهالسلام) واقع شد و آن حکمیت تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) واقع شد، هر دویش، به دست اشخاص حیلهگر درست شد. این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلی.»۷
امامخمینی (ره) در ۸ خرداد ۱۳۶۶ نیز چنین میفرماید:
«اینهایی که میگویند باید سازش کرد، اینها میفهمند که ما اگر سازش کنیم، له میشویم؟ اینها راضیاند به اینکه سازش بشود؟... الان که صدام رو به جهنم دارد میرود و انشاءالله خواهد رفت، وقت این است که شما جدیتتان زیادتر بشود؛ چه قوای مسلحه از هر صنف که هستند و چه ملت و چه این بسیج. اگر مهلت بهش بدهید، هر روزی که مهلت میدهید، او را تقویت میکنند و کار مشکلتر میشود. باید مهلت بهش نداد، سستی نباید کرد... امروز وقت این نیست که یک دستهای، یک طرفی را بگیرند و یک دستهای طرفی دیگر را بگیرند. یک دستهای نصیحت کنند ما را که شما باید صلح بکنید. این مال ضعفاست. این اشخاص ضعیفی که همیشه در دام آمریکا بودهاند یا امثال اینها، از این مسائل میگویند.»۸
امامخمینی در پیام به زائران بیتاللهالحرام در ۶ مرداد ۱۳۶۶ میفرماید: «من به تمام دنیا، با قاطعیت، اعلام میکنم که اگر جهانخواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همهٔ دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی تمام آنان از پای نخواهیم نشست.»۹
اندکی تأمل و توجه در قسمتهای فوق که بهصورت مستند از امام راحل نقل شد، ما را به این نتیجهٔ قطعی و بسیار واضح و روشن میرساند که امامخمینی از ابتدا تا انتهای جنگ، با دیدگاهی که نسبت به ماهیت جنگ داشت و آن را جنگ اسلام و کفر و حق و باطل میدانست، هیچگاه کوچکترین تردیدی به ادامهٔ آن پیدا نکرد. همان گونه که ملاحظه شد، حتی در پیامی که دو هفته قبل از قبول قطعنامه صادر فرمود، نهتنها همگان را به جنگ تمامعیار و حضور در جبههها فراخواند، بلکه غفلت از مسائل جنگ را خیانت به رسولالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دانست.
در واقع، در منطق و اندیشهٔ امام (ره)، تأمین منافع و گرفتن حقوحقوق ایران در مقابل متجاوز (صدام)، اولویت اصلی بود و ضعف نشان دادن در مقابل دشمنان نابخشودنیترین خطای ممکن بود.
اما چه شد که دو هفته پس از این پیام و پس از هشت سال دفاع مقدس، امام (ره) حاضر به پذیرش قطعنامهٔ ۵۹۸ شد؟ در پیام بعدیِ امام (ره) که بررسی خواهیم کرد، تلاش میکنیم به این سؤال پاسخ دهیم.
صحیفهٔ امام، ج ۲۱، ص ۶۹.
همان، ج ۱۷، ص ۳۲۲.
همان، ص ۴۹۷.
همان، ج ۱۹، ص ۱۴۹.
همان، ج ۲۰، ص ۸۸.
همان، ص ۸۰.
همان، ص ۱۱۸ و ۱۱۹.
همان، ص ۲۷۱ و ۲۷۲.
همان، ج ۲۰، ص ۳۲۵.