روایت ایرانی (شماره دوّم)

تنیظیمات

فصلنامه روایت ایرانی

سال اول | شماره دوم | تابستان ۱۴۰۱

صاحب امتیاز: حوزه هنری انقلاب اسلامی

رئیس شورای سیاستگذاری: محسن مؤمنی شریف

سردبیر: میرشمس‌الدین فلاح هاشمی

مسئول پرونده ویژه: زهرا قمی کردی

ویراستار: سحر لطفعلی

مدیرهنری: حسین کریم‌زاده

چاپ و صحافی: واژه‌پرداز اندیشه

شرح جلد:

و از خواص وی [امام محمدباقر (ع)] یکی روایت کند که: چون از شب لختی برفتی و وی از اوراد فارغ گشتی، آواز بلند برگرفتی به مناجات و گفتی:

"الهی و سیدی! شب اندر آمد و ولایت تصرف مملوکان به سر آمد و ستارگان بر آسمان هویدا شدند و خلق بجمله بخفتند و ناپیدا شدند. صوت مردمان بیارامید و چشمشان بخفت، و از بنوامیه رمیدند و بایستهای خود نهفت، و بنوامیه درهای خود اندر بستند و پاسبانان برگماشتند و آنان که بدیشان حاجتی داشتند حاجت خود فرو گذاشتند. بار خدایا، تو زنده‌ای و پاینده و داننده‌ای و بیننده. غنودن و خواب بر تو روا نیست، و آنکه تو را بدین صفت نشناسد هیچ نعمت را سزا نیست. ای آنکه چیزی تو را از چیز دیگر باز ندارد و شب و روز اندر بقای تو خلل نیارد. درهای رحمتت گشاده است و مواید نعمتت نهاده است. اجابتت سزای آنکه دعا کند و نعمتت برای آنکه ثنا گوید. تو آن خداوندی که ردّ سائل بر تو روا نباشد آنکه دعا کند از مؤمنان، و بر درگاهت سائل را بازدارنده‌ای نباشد. از خلق زمین و آسمان بار خدایا، چون مرگ و گور و حساب را یاد کنم، چگونه دل را به دنیا شاد کنم؟ و چون نامه را یاد کنم، چگونه با چیزی ازدنیا قرار کنم؟ و چون ملک الموت را یاد کنم، چگونه از دنیا بهره پذیرم؟ پس از تو خواهم؛ از آنچه تو را دانم، و از تو جویم؛ از آنچه تو را می‌خوانم: راحتی اندر حال مرگ بی‌عذاب، و عیشی اندر حال حساب بی‌عقاب."

این جمله می‌گفتی و می‌گریستی. تا شبی وی را گفتم: "ای سیدی و سید ابائی، چند گریی و تا چند خروشی؟" گفت: "ای دوست، یعقوب را یکی پسر گم شد چندان بگریست تا چشم‌هاش سفید گشت و من هژده کس را با پدر خود یعنی حسین و قتیلان کربلا گم کرده‌ام، کم از آن باری که بر فراق ایشان چشم‌ها سفید کنم؟"

منبع: کشف‌المحجوب هجویری،

بابٌ فی ذکر أئمَّتِهِم من اهل‌البیت (علیهم‌السلام)،

ابوجعفر محمدبن‌علی‌بن الحسین‌بن علی‌بن ابیطالب (علیه‌السلام)

سراسر جمله عالم پرشهیدست

سخن نخست

به نام خداوند جان و خِرَد

کزین برتر اندیشه برنگذرد

نخست لازم می‌دانیم که خداوند منّان را سپاس گوییم که ما را پیرو مولا و سرور آزادگان جهان، حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) قرار داد، همو که خون هر آزادی‌خواهی را به جوش می‌آوَرَد و در راه اعتلای حق و عدالت، استقامت ورزیدند و هرگز از پای ننشستند و جان خویش را تقدیم ذات اقدس اله کردند. نام و یادشان، درود بیکران خداوند رحمان، بر آن شهیدان والامقام باد.

«إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلا تَخَافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ. نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ فِی الآخِرَهِ …»

“آن کسانی که گفتند: پروردگار ما همان خداوند رحمان است ایمان آوردند و راه طاعت گرفتند و بر عقیده خود پایداری کردند؛ فرشتگان گروه گروه بر آنان نازل می‌شوند که از گذشته‌ها بیمی به دل راه مدهید و بر آینده خود غمین مباشید. شادمان باشید به آن بهشتی که شما را به آن وعده می‌گرفتند. ما در دنیا یار و یاور شما خواهیم بود و در آخرت نیز یار و کارپرداز شما خواهیم بود.”۱

و این داغ چنان عظیم است بر آسمان و زمین که هماره از آن گفتن پایان ندارد و چون حسین؛ عالَم شهیدی ندیده است:

سراسر جمله عالم پر شهیدست

شهیدی چون حسین کربلا کو۲

بعد لازم می‌دانیم یادی کنیم از مرحوم دکتر حسن ذوالفقاری که هفدهم تیرماه از میان ما؛ ناباورانه رخت بربست.۳ خداوند رحمتشان کند که قرار بود دستگیرمان شوند در موضوع روایت ایرانی که ناگه بانگ برآمد که خیز.

سپاس از مخاطبانی که به دقت محتوای مجله را دنبال می‌کنند و ضمن دلگرمی به دست‌اندرکاران فصلنامه روایت ایرانی، ما را از نکته‌نظرات مشفقانه‌شان بهره‌مند می‌سازند.

چند ماهی بیشتر از راه‌اندازی دفتر روایت ایرانی نمی‌گذرد (البته هنوز قائم نشده‌ایم به تمامی) که آمد و شدهای اهالی فرهیخته ادب و هنر که این دفتر را مکانی دلپذیر و مناسب این بحث مهم دانسته‌اند ما را دلگرم‌تر کرد. طبیعتا همهٔ حرف‌ها را می‌شنویم و آن‌ها که ما را سریع‌تر به سوی اهداف روایت ایرانی سوق می‌دهد، زودتر به کار می‌بندیم.

لذا موضوعاتی که در این فصلنامه بدان‌ها پرداخته می‌شود نه تمام‌اند نه کامل. بواسطهٔ تعریض وسیع ساحت روایت ایرانی، در هر شماره، به جنبه‌ها و ظرفیت‌های مهم روایت ایرانی می‌پردازیم که ممکن است در شماره‌های بعدی باز نکته مهمی اگر جا مانده باشد؛ ذکر شود با همان موضوع قبل.

اما در این شماره بحث مفصل‌تری داریم من باب موضوع “حماسه” و اندکی ادبیات عامه، که گمان می‌کنیم دربارهٔ اهمیت حماسه و لزوم پرداخت به این گونهٔ ادبی، کمی توانسته باشیم بیشتر سخن بگوییم.

از میان سخنان و مقالات و یادداشت‌ها، نکاتی وجود دارند که در آینده به صورت موجز و نغز استخراج خواهند شد تا از میانشان مراد خویش دریابیم.

علی‌ایّ‌حال اهمیت قصهٔ ایرانی و روایت ایرانی چنان است که سال‌ها غور و تلاش مدقّانه می‌طلبد تا به فرجام نیک رسد.

بررسی قصه‌های ایرانی و روایت‌های به یادگار مانده و ایضا کشف و پرداخت علل جذابیت روایت ایرانی برای نویسندگان بلاد دیگر، هرچقدرهم طول بکشد؛ اگر به پاسخ متقن و ره‌گشا رسد، بسیار ارزشمند است که به امید پروردگار متعال، در این طریق ره می‌سپاریم.

محمد حمزه‌زاده نویسندهٔ مجموعه پنج جلدی قصه‌های شیرین دلستان و گلستان

محمد حمزه‌زاده، متولد سال ۱۳۴۸ تهران، از هفده‌سالگی نوشتن را برای مجلات آغاز کرد و در بیست و دو سالگی اولین کتاب خود را که مجموعه قصه‌ای برای نوجوانان بود به چاپ رساند. از بیست و چهار سالگی سردبیر مجلات رشد کودک و نوآموز و دانش آموز وزارت آموزش و پرورش شد. در ادامه فعالیت در مجلات رشد، چهار سال معاون هنری دفتر انتشارات کمک‌آموزشی بود. وی که دانشجوی دکترای رسانه‌ست، کار در حوزه هنری را با همکاری با دفتر ادبیات و هنر مقاومت شروع کرد. او سپس وارد مجله سوره نوجوانان شد و چند سالی به طور همزمان با سه دفتر رشد، مقاومت و سوره نوجوانان همکاری داشت. از سال ۸۱ دوباره به حوزه هنری آمد و مسئولیت انتشارات سوره مهر را برعهده گرفت.

محمد حمزه‌زاده که پس از انتشارات سوره مهر مسئولیت سازمان سینمایی حوزه هنری را برعهده داشت، در سال ۱۳۹۹ از سوی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی؛ حجة الاسلام والمسلمین محمد قمی به مدیرعاملی بنیاد کتاب منصوب شد. او پس از راه‌اندازی بنیاد کتاب، تقریبا دو سه سالی در این عنوان بود تا اینکه دوباره به ساحت محترم نوشتن وارد شد و از کار اجرایی فاصله گرفت.

نوشتن و انتشار مجموعه پنج جلدی قصه‌های شیرین دلستان و گلستان توسط جناب حمزه‌زاده ما را بر آن داشت تا سراغ ایشان و اثر ارزشمندشان برویم.

یادداشت‌ها

سوره مبارکه فصّلت، آیات شریفه ۳۰ و ۳۱

سنایی غزنوی، قصیده شماره ۱۶۴

گفت‌وگوی مجلهٔ روایت ایرانی با ایشان دربارهٔ اهمیت ادبیات عامه، در شمارهٔ گذشته (شماره اول) مندرج است.

تنظیمات
اندازه فونت
16
فاصله بین خطوط
36
ایران سنس
وزیر
نازنین