سردبیر فصلنامه «روایت ایرانی» با ارائه پیشنهادهایی برای روایت و بازگو کردن اتفاقات جنگ ١٢ روزه، نهادها و نویسندگان را دعوت به ورود به میدان روایت کرد.
میرشمسالدین فلاح هاشمی، مدیر عامل انتشارات صاد و سردبیر فصلنامه «روایت ایرانی»، در گفتوگو با خبرنگار مهر، ضمن تشریح ابعاد «روایت ایرانی» در بزنگاههایی همچون جنگ، به آسیبشناسی روایتهای کنونی پرداخت و راهکارهایی برای ساخت روایتهای مؤثر و باورپذیر ارائه داد. او همچنین بر نقش نویسندگان مستقل و ضرورت حمایت نهادهای فرهنگی برای تولید محتوای فاخر تأکید کرد.
تعریف روایت ایرانی و ویژگیهای آن
فلاح هاشمی در پاسخ به این پرسش که تعریف او از روایت ایرانی در موقعیتهایی مانند جنگ ۱۲ روزه چیست و تا چه حدی این روایت باید ملی، فراملی یا ایدئولوژیک باشد، اظهار داشت: روایت ایرانی از نظر ما، به ویژه در این ایام، روایتی است که بتواند مهیج باشد و با نگاهی حماسی به مقاومت جانانه مردم ایران در مقابل ظالم، روایتگری کند. ادبیات کهن ما پر از ضحاکهایی است که به ایران تاختند یا حتی بر پارهای از آن مسلط شدند، اما هیچگاه نتوانستند بمانند و شکست خوردند. اکنون بزرگترین دشمن ما صهیونیستها هستند و جنگ ما ایرانیها با این دشمن دیرینه، قدمتی بسیار کهن دارد. بنابراین، ادبیات ما، به خصوص ادبیات روایی ما که داستان نیز بخشی از آن است، میتواند از دلنوشتهها، قطعات ادبی، متون منظوم یا منثور که قادر به بیان حالات و باطن سربازان دلیر ایران در مقاومت و پایداری در مقابل دشمنان قسمخورده باشند، بهره بگیرد.
وی افزود: ما روایتی مهم چون شاهنامه داریم که سرتاسر حماسی است و خواننده را تهییج میکند، غرور ملی مخاطب را زنده میسازد و او را به ایستادگی بیشتر تشویق میکند. بنابراین، روایت ایرانی در این مقوله و موضوع، اگر بخواهیم صفت بارزی برایش نام ببریم، روایتی است که سبب تهییج و احیای غرور ملی شود؛ روایتی در فضایی حماسی که بتواند انگیزهای بیشتر برای ماندن ایجاد کند و با شنیدن یا خواندن آن، مخاطب ایرانی به ایرانی بودن خود ببالد. به نظر من، این از شاخصههای روایت ایرانی است و اتفاقاً سرشار از المانهای ملی و دینی است. روایتهای ما هیچگاه خالی از موضوعات دینی و ملی نبودهاند؛ این دو همواره در کنار هم بودهاند و ملیت و دین ما هیچگاه از هم جدا نبودهاند، بلکه در کنار هم انسان ایرانی را ساختهاند.
تصویر ایران در روایتهای غربی و آسیبشناسی روایتهای داخلی
فلاح هاشمی درباره چگونگی تصویرسازی غرب از ایران در این جنگ و کمبودهای روایت ایرانی در مقابل آن، گفت: غرب معمولاً همیشه پیشتاز است و از روایتهای مدرن استفاده میکند که وجه رسانهایاش پررنگ باشد؛ واحدهای کوتاه و تصویری که آغشته به دروغاند، اما دروغی راستنما که مخاطب را فریب دهد. ما نیازی به بزک کردن روایتها نداریم. اگر به سراغ مردم برویم و روایتهای دلیشان را بشنویم، با هر سطح سواد، جایگاه، قشر و شغل، و اینها را منعکس کنیم، و سراغ آحاد مردم برویم، فارغ از جناحبندیها، آن وقت مردم احساس میکنند رسانهای که از آن میشنوند، رسانه خودشان است و به آن اعتماد میکنند. بازتاب این روایتهای زیبا و رنگارنگ میتواند در کنار هم مجموعهای بسیار زیباتر بسازد که در آن روایتها حاوی یک شعار واحد باشند، یعنی همان ایران بزرگ و ایران عزیز و وطن تاریخی ما. روایتهایی که وطن، مقاومت و عزت در آنها پررنگ است، باید از هر کسی که این کلمات و جملات را میگوید، گرفته و منعکس شود؛ که تا حدی در این ایام رسانهها تقریباً به این فضا نزدیک شدهاند.
گریز از شعارزدگی و ساخت روایتهای مؤثر
مدیر عامل انتشارات صاد در مورد چگونگی ساخت روایتهایی مؤثر، چندلایه و باورپذیر، بیان کرد: من اعتقاد دارم این ایام بهترین فرصت برای مراجعه به نویسندگان و حتی داستاننویسان بود تا اطلاعاتی را که از مردم گرفتهایم، به آنها بدهیم و اینها روایتهای داستانی زیبا از آن خلق کنند. این شیوههای مدرن یا به صورت گرافیکی، موشنگرافی، انیمه یا مستند، بازتاب داده میشد. اصلاً ما گاهی اوقات نیاز نیست چیزی را به روایت خاصی درآوریم یا به شعارهای قدیمی نزدیکش کنیم. گاهی اوقات، مثل جنگ ۱۲ روزه که یک نوع نعمت هم هست — البته از آسیبهای جنگ فارغیم، جنگ است دیگر — اما وقتی دلها را به هم نزدیک میکند و کلمه واحد همه مردم وطن و ایران میشود، اگر بتوانیم گفتار عادی و روایی مردم را بگیریم و به صورت حرفهایتر تبدیل کنیم و در قالبهای گوناگون بازتاب دهیم، میتواند مؤثر باشد. احساس میکنم از قالب و فرم روشهای گوناگونی که غرب دارد، میتوانیم استفاده کنیم، اما حرف خودمان را در آن منعکس نمائیم.
اولویتهای اصلی برای تدوین روایت ایرانی از جنگ
فلاح هاشمی در پاسخ به اینکه اگر امروز مسئول تدوین روایت ایرانی از این جنگ بود، چطور عمل میکرد، سه اولویت اصلی خود را چنین برشمرد: همانطور که مجلهای که کار کردم، شماره اخیرش درباره همین فضای اسطوره و حماسه بود؛ اگر من متولی رسانه ملی بودم، پرداختن به قهرمانان معاصر که به اسطوره تبدیل و شهید شدهاند، و بیشتر تحلیل اسطورهای از آنها، در اولویتم بود. همچنین به فضای حماسی شهدای ما و به شوری که در مردم ایجاد شده بود، میپرداختم. اینها را به گونهای بازتاب میدادم که سبب برانگیختگی غرور ملی شود. همه این اتفاقات باید در مسیر برانگیزش غرور ملی باشد. الان واقعاً به روایتهای نو و جدید نیاز داریم، از همین آدمهایی که مردم میشناسند، اما از زوایای گوناگون به زندگی و اهمیتشان پرداخته شود؛ اینکه چرا این آدمها، فارغ از هر درجهای، محکم ایستادند که نه یک وجب از این خاک غصب شود و نه دشمنی دیگر [ورود کند] و این خیلی مهم است. ما به روایتی نیاز داریم که بتواند غرور ملی و به اصطلاح حس همبستگی و وفاق واقعی را القا کند.
تولیدکنندگان روایت ایرانی و نقش نویسندگان مستقل
سردبیر فصلنامه «روایت ایرانی» در خصوص کسانی که باید روایت ایرانی را تولید کنند و نقش نویسندگان مستقل، توضیح داد: بر هر انسان قلمبهدست دلسوزی واجب است که برای وطن خود قلم بزند. یعنی ما نویسندهها باید به صورت خودجوش این کار را بکنیم، اما مهم این است که جایی برای انعکاس و بازتاب این آثار باشد. اینکه نوشتههای من صرفاً در فضای شخصی خودم یا کانالهای کوچک منتشر شود، چندان مفید نیست. باید جایی باشد که همه نویسندگان، از متوسط تا بالاتر، و همه کسانی که به این کشور احساس دین میکنند، بنویسند. البته قطعاً نیاز است که کسی با نویسندگان تماس بگیرد و اعلام آمادگی برای انعکاس نوشتههایشان بکند. شاید اگر مثلاً خبرگزاری مهر ستونی اختصاصی تحت عنوان «دفاعنامه» یا «غرورنامه» یا «وطننامه» داشت که نویسندگان بتوانند نوشتههایشان را آنجا منعکس کنند، بسیار خوب بود. این ستون میتوانست مخزنی برای خبرگزاریها باشد و جاهای دیگر هم از آن استفاده کنند. وگرنه بسیاری از نویسندگان به صورت خودجوش نوشتهاند و این ربطی به تقسیمبندی نویسندگان به مستقل و غیرمستقل ندارد.
بسته عملیاتی برای ساخت روایت ایرانی از جنگ ۱۲ روزه
فلاح هاشمی در طرح یک بسته عملیاتی برای ساخت روایت ایرانی از جنگ ۱۲ روزه، نهادها و محتواهای درگیر را چنین برشمرد: من احساس میکنم دو نهاد باید به شکل جدی به حوزه روایت ایرانی ورود کنند. اولی وزارت ارشاد است که همین خانه کتاب واقعاً باید این کار را میکرد. یعنی باید به سراغ نویسندگان میرفت؛ خانه کتاب با همه نویسندگان به نوعی ارتباط دارد، برخی از آنها را بیمه کرده و خدماتی به آنها میدهد و آثارشان را بازتاب میدهد. دورانی هم پیش میآید که نوشتههای کوتاه یا آثارشان را با موضوع ایران و ایستادگی، با روایتی جدید و سابقهدار از روایت ایرانی، بگیرد و منعکس کند. سپس حوزه هنری واقعاً میتواند در این انگیزش و روایتگری بسیار تأثیرگذار باشد. خبرگزاریها و رسانه ملی، به خصوص تلویزیون ما نیز باید مدام این روایتها را بازتاب دهند.
آسیبهای عدم تولید روایت ایرانی
وی در خصوص آسیبهای ناشی از عدم تولید روایت ایرانی از جنگ ۱۲ روزه در سطح ملی و بینالمللی، هشدار داد: هر چیزی که مشمول زمان شود، فراموش میشود. این شور وقتی بخوابد و مردم کمکم یادشان برود که چه ایامی داشتیم و این تصور که اگر خدای نکرده پای دشمن به کشور برسد چه بلایی سر ما میآید و اینکه خدای نکرده تجزیه شود، بزرگان ما را از بین ببرند؛ پس این همه خونی که دادیم، این همه شهیدی که دادیم و این همه تلاشی که شد برای نگه داشتن اسلام و صدور انقلاب، نمیتواند یکشبه از بین برود. باید در واقع مؤسساتی و جاهایی روایتها را پیگیر باشند؛ چه برای اخذش و چه برای انعکاسش. یعنی روایت ایرانی واقعاً یک متولی یا چند متولی میخواهد که در کنار هم بتوانند یک کار ملی انجام دهند.
جذب نسل جوان و پیشنهاد برگزاری جشنواره ملی
فلاح هاشمی برای درگیر کردن نسل جوان در روایتسازی، به تجربههای انتشارات صاد اشاره کرد و پیشنهادی عملیاتی ارائه داد: ما الان بخشی داریم به نام خودنویس که به پرورش و کشف استعداد نویسندگی میپردازد. یکی از موضوعاتی که میتواند بسیار جانانه باشد و حمایت شود، این است که میتوانستیم یک جشنواره ملی با تمرکز بر ۱۲ روز جنگ برگزار کنیم. حالا در زیربخشهای آن، پدافند، کسانی که در پدافند بودند، هلالاحمریها، فرماندهان شهید، موشکسازی و… همه اینها روایتهایی از مقاومت حماسی و شور روح عاشورایی دارند. من خودم اگر این توان مالی را داشتم، میتوانستم یک جشنواره ملی برگزار کنم که فراخوان دهم و از همه نویسندگان جوان که معمولاً با ما در ارتباطند، بخواهم پای کار بیایند و با این موضوع طرح بزنند و زیر نظر اساتید، این طرحها تبدیل به یک اثر داستانی بلند شود. بعدش ما شاهد این خواهیم بود که چندین اثر با موضوع واحد تولید شده و بعضی از این آثار هم میتواند مثلاً اقتباس شود و در سینما یا تلویزیون یا رادیو یا هر جای دیگر از آن استفاده شود. من فکر میکنم این قسمت از کار که وظیفه ما است، میتوانیم انجام دهیم، ولی به هر حال نیاز به حمایت و مشارکت است.