رمان «روزگار ملخ» نوشته مجید رحمانی با الهام از داستان سیاوش در شاهنامه، تلاش دارد مخاطبان امروز را با ادبیات کلاسیک ایران پیوند دهد؛ روایتی امروزی که با تحقیق میدانی و نگاهی وفادارانه
به متن کهن شکل گرفته است.
رمان «روزگار ملخ» به قلم مجید رحمانی اقتباسی از شاهنامه فردوسی است و در نشر صاد منتشر شده است.
مجید رحمانی: بنده در ابتدا با این تصور که شاید بسیاری از افراد شاهنامه را مطالعه نکرده باشند، به فکر اقتباس از داستان سیاوش افتادم. هدف اصلی این بود که نگارش این داستان، انگیزهای برای مخاطبان، بهویژه کسانی که اثر اقتباسی «روزگار ملخ» را میخوانند، ایجاد کند تا به مطالعه خود شاهنامه نیز ترغیب شوند. به باور شخصی بنده، هر اثر اقتباسی باید چنین کارکردی داشته باشد و خواننده را به سوی منبع اصلی رهنمون سازد. تلاش من این بوده است که با این رویکرد به شاهنامه بنگرم و این مهمترین دلیل اقتباس بنده از این اثر بوده است.
معتقدم برای هر مطالعهای باید دلیلی وجود داشته باشد و چه بهتر که در حوزه ادبیات داستانی و کلاسیک ایران، از چنین منابع ارزشمندی بهرهمند شویم. این نگرانی و دغدغه نه تنها در این کتاب، بلکه در سایر آثارم نیز با همین نیت و هدف دنبال شده است.
رحمانی گفت: یکی از چالشهای اصلی، بازگرداندن داستان به زبان و زمان معاصر و استخراج روایتی امروزی با حفظ ساختار اصلی داستان سیاوش بود. از آنجا که وقایع داستان اقتباسی من در خوزستان رخ میداد، علیرغم سفر قبلیام به این استان، لازم دیدم برای تجسم دقیق فضا، مجدداً به خوزستان سفر کنم. در این سفر، با مردم از نزدیک گفتگو کردم، مصاحبههایی انجام دادم و به عکاسی پرداختم. اینها بخشی از چالشهایی بود که موقعیت مکانی کتاب «روزگار ملخ» برای من ایجاد کرد و طی این مراحل برای باورپذیری اثر ضروری بود که خوشبختانه انجام شد.
وی گفت: مراحل نگارش و پژوهش این رمان حدود دو سال به طول انجامید؛ دو سال کار مستمر. البته، از لحظهای که ایده اولیه در ذهن شکل میگیرد و طرح بر کاغذ میآید، تا انجام پژوهشهای لازم و نگارش نهایی داستان.
مجید رحمانی: لازم به توضیح است که رمان «روزگار ملخ» پیش از مجموعه داستان «ویروس عاشق» نوشته شده بود. چاپ اول «روزگار ملخ» در سال ۱۳۹۴ یا ۱۳۹۵ توسط ناشر دیگری منتشر شد و چاپ دوم توسط نشر صاد صورت گرفت. مجموعه «ویروس عاشق» پس از اتمام و انتشار اولیه «روزگار ملخ» به نگارش درآمد و منتشر گردید.
وی گفت: اثر دیگری که پس از این رمان نوشتم نیز اقتباسی از داستان «خسرو و شیرین» نظامی گنجوی بود. البته، شیوه اقتباس در هر اثر میتواند متفاوت باشد. من تلاش میکنم ضمن وفاداری به ساختار و محتوای اصلی داستان منبع، آن را به زمان حاضر منتقل کرده و با رویدادهایی مشابه، دیدگاه و پیام خود را نیز در اثر بگنجانم. به این حوزه عمیقاً علاقهمندم، آثار اقتباسی دیگران را نیز با علاقه دنبال میکنم و امیدوارم بتوانم این مسیر را ادامه دهم.
وی افزود: همانطور که میدانید انتشار کتاب خود مرحلهای بسیار دشوار است، حتی اگر از سختیهای فرآیند نوشتن – از شکلگیری ایده اولیه، پژوهش، نگارش و استمرار در آن که برای یک رمان ممکن است دو، سه سال یا بیشتر زمان ببرد – صرفنظر کنیم. دشواریهای مربوط به انتشار، بهویژه در شرایط فعلی، تازه آغاز راه به نظر میرسد. با در نظر گرفتن مشکلات موجود و سختگیریهایی که گاه بر کار اعمال میشود، اگر نویسنده بتواند از این مراحل به سلامت عبور کند، کل فرآیند از ایده تا انتشار نهایی ممکن است پنج یا شش سال به طول انجامد. این پرسش مطرح میشود که یک نویسنده در طول عمر خود فرصت خلق و انتشار چند اثر اینچنینی را خواهد داشت؟نکته دیگری که مایلم به آن اشاره کنم، تجربه شخصیام در مواجهه با ناشران برای آخرین اثرم است. پس از تماس با چندین ناشر، دریافتم که در حال حاضر بسیاری از آنان به دلیل مشکلات اقتصادی یا شرایط کلی حاکم بر بازار نشر، تمایل کمتری به چاپ آثار جدید و تألیفی دارند و بیشتر به سمت ترجمه یا تجدید چاپ آثار قبلی گرایش پیدا کردهاند.
رحمانی در آخر افزود: هدف از انتشار اینگونه آثار اقتباسی از شاهنامه و دیگر متون کهن فارسی، ایجاد پلی است تا مخاطبان امروز بتوانند از طریق یک داستان معاصر، با این میراث گرانبها ارتباط برقرار کنند. امیدوارم این اثر مورد اقبال مخاطبان قرار گیرد. البته، به عنوان نویسنده، پذیرای هرگونه نقد سازندهای هستم و امیدوارم بازخورد کلی نسبت به کتاب مثبت باشد و اثر بتواند جایگاه شایسته خود را در میان خوانندگان بیابد، انشاءالله.