نمایش 13–24 از 36 نتیجه

نمایش 9 24 36

انتقام پنگوئنینه

110,000 تومان329,000 تومان

خیلی بد بود که ماه کامل، خیلی کم و با فاصله پیش می‌آمد. بقیهٔ مواقع بولت کاملاً آدمیزاد بود، یا حدّاقل بیشتر آدمیزاد بود. وقتی هنوز خون پنگوئن‌ها در درون او می‌جوشید، به این معنی بود که می‌توانست با آن‌ها صحبت کند و ذهنشان را بخواند.

بندی و ماشین جوهرافشان

96,000 تومان289,000 تومان

آنجا که رویاها خطرناک می شوند…

در رویای بابل

37,000 تومان103,000 تومان

آدمی که خیال نمی‌کند، زندگی نمی‌کند. شلوارهای بابا را مامان می‌خرد و همیشه شلوارهای بابا برای او بلند هستند. به گمانم بابا در خیال مامان قد بلندتری دارد.

سفر پرماجرا

39,000 تومان111,000 تومان

سفر در زمان، رویاییست که در سر همه جای دارد. یکی دوست دارد به آینده برود و یکی مثل نیمای قصه‌ی ما دوست دارد به گذشته برود آن هم نه گذشته‌ی نزدیک؛ بلکه به زمان صفویه. می‌پرسید چرا؟ پس با نیما و دوستانش در این سفر پرماجرا همراه شوید

مرغی که رؤیای پرواز داشت

45,000 تومان130,000 تومان

جوانه مرغ تخم‌گذاری است که در یک مزرعه به همراه حیوانات دیگر زندگی می‌کند. جوانه دو آرزوی بزرگ در زندگی دارد؛ اول اینکه یکی از تخم‌هایش جوجه بشود و جوجه‌اش را زیر بال‌وپر خودش بگیرد و بزرگ بکند و دوم اینکه بتواند پرواز بکند.

سلام همسایه 3؛ رازهای دفن شده

68,000 تومان205,000 تومان

نیکی پسر نوجوانی است که به تازگی دختر و پسر همسایه (آرون و خواهرش) گم شده‌اند و پلیس نتوانسته هیچ سرنخی پیدا کند. اما نیکی معتقد است که ممکن است کار آقای پترسون پدرشان بوده است. او که برای اثبات این قضیه کارهایی انجام داده ،تحت نظر روانپزشک است و پدر و مادر و دوستانش سعی دارند به او کمک کنند. چند روزی است که اتفاقات مشکوک در محله می‌افتد،اعلامیه‌های بچه‌های گم شده پاره و مفقود می‌شود، یادداشت‌های عجیب در اطراف پیدا می‌شود…..

سلام همسایه 2؛ کابوس هایی در دل بیداری

66,000 تومان199,000 تومان

با چنان سرعتی می‌دوم که به‌سختی متوجه خراشیده‌شدن کف پایم با برگ‌های سوزنی کاج می‌شوم؛ هرچند که اصلاً مهم نیست. هرچیزی که در حال تعقیبم است، همین‌حالا دستش به من می‌رسد. می‌توانم صدای نفس‌هایش را بشنوم. حتّی صدای جیغ از سرِ خوش‌حالی‌اش را می‌شنوم که در گلویش گیر کرده تا بعد از به‌چنگ‌آوردن من، بکشد.

من مهدی آذر یزدی هستم

66,000 تومان199,000 تومان

گروهبان که معلوم بود توقّع دیدن کارت‌ها را توی دست ما نداشته، یکهو کپ کرد؛ طوری‌که بی‌اختیار سیگار از گوشۀ لبش افتاد. بعد همین‌طور که کمربند را زیر شکم گنده‌اش بالا می‌کشید، رو به سرباز‌ها گفت:

«اون نفر آخری رو بگید بیاد داخل.»

چند دقیقه‌ای منتظر بودیم و توی همین فرصت گروهبان اسکناس‌هایی که مدیر انجمن زنان موفق به‌عنوان بیعانه داده بود، از توی جیبش بیرون آورد و گذاشت روی میز. همراه سرباز‌ها مردی میان‌سال، حدوداً ۴۰ساله، داخل سالن شد. حسینعلی که فکر می‌کرد کارمان دیگر تمام شده، داد زد:

«این دیگه کیه؟ نکنه بازم طلبکاره!»

اما برخلاف نفرات قبلی قیافۀ این‌یکی اصلاً به طلبکارها نمی‌خورد. چشم‌هایی روشن با قیافه‌ای مهربان و گیرا داشت. مرد لباس‌هایی ساده پوشیده بود. لبخند کم‌رنگی گوشۀ لب‌ها داشت و با لحنی ملایم جواب داد:

«من مهدی آذریزدی هستم؛ از هیچ‌کی هم طلبکار نیستم.»

دختر گم‌شده

106,000 تومان319,000 تومان

وقتی شما یک دوقلوی هم‌سان دارید، داستانتان همیشه با شخص دیگری شروع می‌شود. داستان برای «آیریس»، با لارک شروع می‌شود. آیریس همیشه یک دوست پایه، توانا و منطقی برای لارک بوده و لارک مخترع، رؤیایی و پر از ایده بوده است. آن‌ها از اولین لحظه‌های زندگی مشترکشان در دنیا، هیچ‌وقت یکدیگر را ترک نکرده‌اند. همۀ اطرافیانشان هم به چیزی که دو خواهر از قبل می‌دانستند، پی برده‌اند: وقتی آنها با هم هستند نتیجه‌های بهتری می‌گیرند.

چگونه به مادر بزرگ خواندن یاد دادم

51,000 تومان149,000 تومان

زمانی‌که برای بنیاد اینفوسیس کار می‌کردم یا زمانی‌که معلم بودم، با انسان‌های زیادی ملاقات کردم. همۀ آن‌ها، چه پیر و چه جوان، به‌نوعی زندگی من را پرمایه‌تر کردند. همیشه می‌خواستم این داستان‌ها را برای نسل بعدی تعریف کنم.

برادر سیاهه

66,000 تومان199,000 تومان

آتش به‌پا کرده‌ام. در حال ‌حاضر، به خرقۀ غیب‌کنندۀ هری پاتر نیاز دارم. باید ناپدید شوم. باید از این دفتر پرنور با این بوفۀ پر از تندیس افتخاراتش و آن نقشۀ لمینیت‌شدۀ ماساچوست که بالاسرش، درست بالاتر از تصویر دو شمشیرِ متقاطع با شابلون یک #1 چاپ زده‌اند، بگریزم.»

سنگ‌های لق روی دیوار

29,000 تومان79,000 تومان

امسال تابستان باز من به مسافرت رفتم و خیلی‌ چیزها دیدم؛ شنیدم و یاد گرفتم و خیلی هم خوش گذشت؛ اما به‌جای آن مسافرت‌های معمولی و تکراری به یک مسافرت درونی رفتم. شاید تعجّب کنید و بپرسید یعنی چی؟ مگر داریم؟ بله داریم! من به‌خاطر بیکاری بابایم، مجبور شدم در خانه بمانم و کار کنم که صدالبته با هیچ‌کدامشان حال نمی‌کردم. درواقع زجر می‌کشیدم؛ اما مجبور بودم.