نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

های هانیه های

چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش. چه بد که هم امین عاشقِ هانیه باشی و هم منجی و آباد کننده‌ی یک روستا. چه بد که همه‌ی ریشه‌هایت برای ماندن باشد و حل مشکلات مردمت و سرت هوای رفتن و پریدن با دوست را داشته باشد. «های‌هانیه‌ های» روایتی از عشقی جنون‌آمیز از انسانی راستین و صادق است. عشقی که چون ساقه‌ی عشقه به روان او می‌پیچد و او را به یک عجز وامی‌دارد.