ورود / ثبت نام
library3
کتابخانه من
فروشگاه صاد
0 محصول / 0 تومان
منو
فروشگاه صاد
ورود / ثبت نام
0 محصول / 0 تومان

صفحه اصلی

داستان و روایت
پژوهش
خودنویس
روایت ایرانی
کتاب صوتی
درباره ما
خانه داستان و روایت بزرگسال ایوِک
بیکَمبو
بازگشت به محصولات
تاجان
اتمام موجودی

ایوِک

از یک سمت به دریای کاسپین-خزر- ختم می شود که بزرگترین دریاچه ی روی زمین است و از سمت دیگر به کوهستان بلند و پهناور پتیش خوارگر-البرز و جنگل های باستانی هیرکانی. افسانه دیوان مازنی در دل چنین سرزمینی به دنیا آمد و قد کشید و آوازه اش به تمام سرزمین های دور و نزدیک رسید. افسانه می گوید زمانی که زروان- ایزد ایزدان تپوران- خاک مقدس تپوران را بنا نهاد دیوان مازنی را نیز آفرید تا برای همیشه حافظ این آب و خاک باشد دیوان در کنار دیگر ساکنان تپوران هزاران سال در صلح و عشق و دوستی زندگی می کردند اما از آنجا که هیچ خوشی دائمی نیست بلا ها یکی یکی از راه رسیدند دیوان به آن روزگار{روزگارناسازگار} می گفتند.با یورش اژی هاکه خون آشام همه جا را ظلم و سیاهی و تباهی فرا گرفت دیگر خبری از جشن های با شکوه و آیین های باستانی نبود و نوای مازندرانی سرود از دشت ها به گوش نمی رسید. ایزدان باید کاری می کردند پس پیردیو نهصد ساله و فرزانه ی تپوری را احضار و به او ماموریت می دهند تا ایوک- دیو کودک دلاورزاده ی جنگل ونگ زدا را به عنوان منجی واپسین تپوران به بزرگان هفت خاندان معرفی و او را برای نبرد نهایی آماده سازد و نبردی سرنوشت ساز که سرنوشت سرزمین تپوران را برای همیشه رقم می زد.

در حال حاضر این محصول در انبار موجود نیست و در دسترس نمی باشد.

افزودن به علاقه مندی
نام کتاب: ایوِک نویسنده: ابراهیم نجف زاده میدانی مترجم: - گوینده: - ناشر: صاد شابک: 7-31-8229-622-978 دسته: بزرگسال, رمان برچسب: عشق و تعصب به خانواده, میهن پرستی و احترام به اجداد، حفظ باور ها و آیین های بومی صداقت و عدالت ورزی و حفظ سنت های اجدادی
بستن (Esc)

برجسته ترین اثر نشر صاد

"بیروط" تنها اثر ایرانی که همزمان جایزه کتاب سال و جایزه جلال آل احمد را در سال 1402 از آن خود کرد.

شما هم دوست دارید نویسنده شوید؟

نشرسرای خودنویس هرساله طی یک فراخوان ملی همه کسانی را که دارای استعداد نویسندگی هستند به خود فرا می‌خواند.

  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات

آنا می خواست با حنای خاطرات خوش گذشته تلخی های روح و ذهن برادر کوچک را به رنگ دیگری در آورد پس دست دراز کرد و یال اسبش را که در باد پاییزی به رقص درآمده بود نوازش کرد و بعد دستی هم به کمر برادر کوچک تر کشید که پشت سرش نشسته بود. گویی می خواست او را به خواندن ادامه ی ترانه ی محبوب تپورانی ها وا دارد.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ایوِک” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مشابه

الکترونیکیکاغذی

چگونه به مادر بزرگم خواندن یاد دادم

الکترونیکیکاغذی

در رویای بابل

الکترونیکیکاغذی

برادر سیاهه

الکترونیکیکاغذی

چند قدم بعد از خانه عتیق

الکترونیکیکاغذی

بندی و ماشین جوهرافشان

الکترونیکیکاغذی

بچه‌تان مبارک

الکترونیکیکاغذی
من مهدی آذریزدی هستم

من مهدی آذر یزدی هستم

الکترونیکیکاغذی

عاصف و اِلدار

اینجا کتاب بخوان!

آدرس ما: تهران، خیابان انقلاب اسلامی بین ابوریحان و فلسطین، بن بست سروش، پلاک 2

شماره تماس:  66470016-021

saadpub.ir saadpub.ir

تمام حقوق برای نشر صاد محفوظ است.
  • منو
  • دسته بندی ها
  • داستان و روایت
  • پژوهش
  • خودنویس
  • روایت ایرانی
  • کتاب صوتی
  • صفحه نخست
  • محصولات
  • حساب کاربری من
  • سبد خرید
  • کتاب‌های الکترونیکی من
  • وبلاگ
  • درباره ما
  • ورود / ثبت نام
سبد خرید
بستن (Esc)

ورود

بستن (Esc)

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

یا

ارسال مجدد کد یکبار مصرف (00:30)

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری
سایدبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
ورود
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نشده؟ اکنون ثبت نام کنید
بازنشانی رمزعبور
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ اکنون وارد شوید
طراحی شده با   دیجیتس
فروشگاه
کتابهای من
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من