در بیوقتی زمان جایگاه ویژهای دارد. این زمان است که در لحظههای نفسگیر و پرخوف و خطر زلزله در لحظههای زیر آوارماندن، جاندار و پررنگ میشود؛ در لحظههای جستوجوی باقیماندۀ پیکری از جنگ و حتّی در روبهروشدن با عکسی بجامانده از سالها پیش. بیوقتی زمان را متوقّف میکند؛ زمانیکه در اوج ماجرا کند میشود و گاه از حرکت میایستد.

خرد ایرانی و دولت مدرن
75,000 تومان – 220,000 تومان

با بهار میآید
20,000 تومان – 60,000 تومان
بیوقتی
25,000 تومان – 60,000 تومان
به نفسهای خودم هم گوش سپردم که مبادا مرده باشم و بیخبرم! شاید که مرگ دارد باهام مدارا میکند. شاید من را هم زلزله کشته؛ ولی به دست مرگ نسپرده؛ همچنان که به گور نسپرده بود. نفس میکشیدم؛ پس زنده بودم. زنده مانده بودم و بهتر اینکه صدای نفسکشیدن خودم را میشنیدم و حس میکردم که با هر نفس، غباری با غلظتی اشباعشده از خاکِ کهنه و خشک را به سینهام فرو میبرم.
شناسه محصول:
نامعلوم
دسته: بزرگسال, داستان کوتاه, داستان و روایت
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.