ورود / ثبت نام
library3
کتابخانه من
فروشگاه صاد
0 محصول / 0 تومان
منو
فروشگاه صاد
ورود / ثبت نام
0 محصول / 0 تومان

صفحه اصلی

داستان و روایت
پژوهش
خودنویس
روایت ایرانی
کتاب صوتی
آموزش درس‌گفتار
وبلاگ
درباره ما

خرید اشتراک سایت

خانه داستان و روایت خودنویس تپش خون
کمی بعد از اجل 229,000 تومان
بازگشت به محصولات
با بهار می‌آید
با بهار می‌آید 37,000 تومان–111,000 تومان
الکترونیکیکاغذی
تپش خون

تپش خون

50,000 تومان–165,000 تومان

خصلت مردم ماروخ این بود: زندگی خود را بچسب تا زندگی‌ات را به خودشان نچسبانند. مراد و نوچه‌هایش بیرون آمدند. گردآمدن این‌همه آدم برای نمایش او خوش‌حال‌کننده بود؛ اما چیزی کم داشت؛ یک زهرچشم تا قدرت خود را به مردم بچشاند. لباس‌هایش را مرتب کرد و خاک را از تنش دور کرد. قدمی در پهنای کوچه کشید و صدا را بالا انداخت:

«امروز همه شیرفهم شدن که سزای گنده‌شدن جلوِ مراد چیه! گنده‌شون که این خانوم‌خانوما بود، از میدون به‌در رفت. تازه اینم بگم چون با شوهر نامردش هم‌کاسه بودم، این‌قدر محترمانه بیرونش کردم وگرنه اگه شما بودید، سر یه روز از ریشه ساقط می‌شدین.»

الکترونیکی
کاغذی
صاف
خواندن نمونه کتاب
افزودن به علاقه مندی
نام کتاب: تپش خون نویسنده: علیرضا ملائی مترجم: - گوینده: - ناشر: صاد شابک: 5-44-5336-622-978 دسته: بزرگسال, خودنویس, داستان و روایت, رمان
بستن (Esc)

برجسته ترین اثر نشر صاد

"بیروط" تنها اثر ایرانی که همزمان جایزه کتاب سال و جایزه جلال آل احمد را در سال 1402 از آن خود کرد.

شما هم دوست دارید نویسنده شوید؟

نشرسرای خودنویس هرساله طی یک فراخوان ملی همه کسانی را که دارای استعداد نویسندگی هستند به خود فرا می‌خواند.

  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات

کتاب تپش خون داستانی از علیرضا ملائی است . این کتاب  در نشر سرای خودنویس به چاپ رسیده است. داستانی درباره زندگی زنی خان زاده که باید با روزهای شکوه و جلالش خداحافظی کند. او باید ملک و باغ و زمینش را به جمعی اراذل تحویل دهد.

این کتاب یکی از داستان‌هایی بود که در مسابقه داستان نویسی خودنویس نشر سرای خودنویس زیر مجموعه نشر صاد شرکت کرده بود.

خصلت مردم ماروخ این بود؛ زندگی خود را بچسب تا زندگی‌ات را به خودشان نچسبانند. مراد و نوچه‌هاش بیرون آمدند. گردآمدن این همه آدم برای نمایش او خوشحال‌کننده بود؛ اما چیزی کم داشت،یک زهر چشم تا قدرت خود را به مردم بچشاند. لباس‌هایش را مرتب کرد و خاک را از تنش دور کرد، قدمی در پهنای کوچه کشید و صدا را بالا انداخت:

– امروز همه شیر فهم شدن که سزای گنده شدن جلوی مراد چیه!

گنده‌شون که این خانوم خانوما بود از میدون به در رفت. تازه اینم بگم چون با شوهر نامزدش هم کاسه بودم. این قدر محترمانه بیرونش کردم، وگرنه اگه شما بودید سر یک روز از ریشه ساقط می‌شدین.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “تپش خون” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مشابه

الکترونیکیصوتیکاغذی

چهل و یکم

الکترونیکیکاغذی

لیان دخت

الکترونیکیکاغذی

هیولای تلخ

الکترونیکیکاغذی

من فقط یک داستان کوتاه نوشته بودم

الکترونیکیکاغذی

هفت چشمه

الکترونیکیکاغذی

سلام همسایه 2؛ کابوس هایی در دل بیداری

الکترونیکیکاغذی
اتاق شیشه‌ای

اتاق شیشه‌ای

الکترونیکیکاغذی

ارواح قصه می‌گویند

logo-samandehi

اینجا کتاب بخوان!

آدرس ما: تهران، خیابان انقلاب اسلامی بین ابوریحان و فلسطین، بن بست سروش، پلاک 2

شماره تماس:  66470016-021

saadpub.ir saadpub.ir

تمام حقوق برای نشر صاد محفوظ است.
  • منو
  • دسته بندی ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
  • صفحه نخست
  • محصولات
  • حساب کاربری من
  • سبد خرید
  • کتاب‌های الکترونیکی من
  • پرداخت
  • ورود / ثبت نام
سبد خرید
بستن (Esc)

ورود

بستن (Esc)

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری
سایدبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
ورود
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نشده؟ اکنون ثبت نام کنید
بازنشانی رمزعبور
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ اکنون وارد شوید
این یک سایت آزمایشی است
ساخت با دیجیتس
طراحی شده با   دیجیتس
فروشگاه
کتابهای من
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من