فروشگاه صاد
اینجا کتاب بخوان
ورود / ثبت نام
library3
کتابخانه من
فروشگاه صاد
0 محصول / 0 تومان
منو
فروشگاه صاد
ورود / ثبت نام
0 محصول / 0 تومان
کتاب‌‌ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
همه محصولات
داستان کوتاه
کتاب های هفته
خانه داستان و روایت داستان کوتاه فاخته‌های ناصره
دختر ترکستانی
دختر ترکستانی 12,000 تومان–42,000 تومان
بازگشت به محصولات
ارتفاعات لیلی
ارتفاعات لیلی 23,000 تومان–97,000 تومان
الکترونیکیکاغذی
فاخته‌های ناصره

فاخته‌های ناصره

12,000 تومان–30,000 تومان

با شنیدن آخرین جملهٔ پیرمرد، رنگ از روی عبداللّه پرید و خیره به او نگاه کرد. ناگهان به‌خاطر فکری که از سرش گذشت، به خود لرزید. اگر این زندانی پیر که روزگاری بروبیایی در دربار «مقتدرِ عباسی» داشت، آنی نبود که فکرش را می‌کرد. اگر روزی آزاد می‌شد و دوباره به دربار برمی‌گشت! ای‌وای! حتماً برایش دردسر درست می‌شد.

پیرمرد با لبخندی آرامش‌بخش رشتهٔ افکار عبداللّه را پاره کرد و ادامه داد:

«نمی‌خواهد نگران باشی. علوی‌بودنت رازی است میان من و تو.»

الکترونیکی
کاغذی
صاف
خواندن در دیگر کتابخوانها:
12000تومان
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: نامعلوم دسته: بزرگسال, داستان کوتاه, داستان و روایت
Share:
بستن (Esc)

اولویت با نسخه الکترونیکی

محتوا مهم‌تر است

نسخه کاغذی زمان‌بر است!

در نظر داشته باشید ممکن است نسخه کاغذی موجود نباشد
و برای رسیدن به شما ده روز تا دو هفته زمان نیاز داشته باشیم

چرا نسخه کاغذی زمان‌بر است؟

چون ما به تعداد درخواست کتاب چاپ می‌کنیم
و برای هر نسخه کاغذی منتظر چاپ کتاب در چاپ‌خانه می‌مانیم.

  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات

کتاب فاخته‌ های ناصره، مجموعه داستان‌های ناهید رحیمی است. این کتاب در نشر صاد به چاپ رسیده است. این داستان‌ها بهم می‌پیوندند و ماجراهایی از دوران خلافت عباسی را روایت می‌کنند.

این داستان‌ها روایاتی جداگانه اما در عین حال پیوسته از درون تاریخ و از زمان خلافت عباسیان و در نهایت بخش کوچکی از زندگی عیسی مسیح علیه‌السلام هستند. روایاتی که بهم می‌پیوندند تا پاسخگوی چند سوال اساسی نوجوان و جوان امروز درباره‌ی چگونگی زندگی و علت رفتارهای آخرین ائمه‌ی شیعه باشند.

کتاب فاخته‌ های ناصره را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن کتاب فاخته‌ های ناصره را به تمام دوست‌داران داستان‌های فارسی، از نوجوانان تا جوانان و بزرگسالان پیشنهاد می‌کنیم.

زندانبان سرش را هرلحظه به نرده‌ها نزدیک‌تر می‌کرد:

«همیشه برایم عجیب بود که چرا چند تن از بزرگان علویان بغداد از طرفداران شما هستند نه از دشمنان شما! به نظر خودتان عجیب نیست؟ شما تا یک سال پیش در دستگاه حکومت عباسی که دشمن قسم‌خوردهٔ آل علی (ع) و شیعیان علی (ع)‌ است کار می‌کردید و نفوذ داشتید، اما ریش‌سفیدان علویان شما را دوست دارند! و خدا می‌داند چند نفر دیگر هم غیر از آن‌ها برای شما حرمت قائل‌اند!»

پیرمرد دوباره به جوان نگاه کرد و این‌بار لبخند کم‌رنگی بر لب‌هایش نقش بست. پرسید:

«نامت چیست پسرجان؟»

جوان سرش را از بین نرده‌ها عقب برد. اخمی کرد و با جدیّت جواب داد:

«نامم… عبدالله…»

پیرمرد نگاهش را از عبدالله گرفت. کاسهٔ آب و ظرف نان را به کناری گذاشت و به دیوار سلول تاریک و سیاه‌رنگش تکیه داد:

«تو جوان خوبی هستی. عاقبتت به خیر شود؛ اما کمی خامی که اینجا و این‌طور بی‌پروا حرف می‌زنی. مراقب خودت باش.»

عبدالله که بالاخره توانسته بود بعد از چند روز پر حرفی، زندانی پیر و ساکتش را به حرف آورد، با تعجّب و اشتیاق نگاهش را به او دوخت:

«از کجا می‌دانید که من آدم خوبی هستم؟ آن‌هم در این زندان سیاه و تاریک که جز شر و بدی از آن نمی‌بارد.»

پیرمرد لبخند مهربانی زد و جواب داد:

«درست است که دشمنی وزیر تازه از راه رسیدهٔ مقتدر، مرا از جاه و جلال دربار به این محبس تاریک آورد؛ اما من هنوز به زیرکی و تیزبینی گذشته‌ام جوان. در این مدت کمی که به اینجا آمده‌ای تو را زیر نظر داشتم. دیدم که نسبت به زندانیان رحم داشتی و آزارشان نمی‌دادی. دیدم که به درد اسارتشان درد دیگری اضافه نمی‌کردی. در این شهر هرگونه خوبی به‌واسطهٔ خفقانی که در آن است مرده است؛ اما این جوانمردی تو، اخلاقی است که جز در میان علویان بغداد نمی‌توان دید.»

با شنیدن آخرین جملهٔ پیرمرد، رنگ از روی عبدالله پرید و خیره به او نگاه کرد. ناگهان به‌خاطر فکری که از سرش گذشت به خود لرزید؛ اگر این زندانی پیر که روزگاری بروبیایی در دربار «مقتدرِ عباسی» داشت، آنی نبود که فکرش را می‌کرد، اگر روزی آزاد می‌شد و دوباره به دربار برمی‌گشت! ای‌وای! حتماً برایش دردسر درست می‌شد.

پیرمرد با لبخندی آرامش‌بخش رشتهٔ افکار عبدالله را پاره کرد و ادامه داد:

«نمی‌خواهد نگران باشی. علوی‌بودنت رازی است میان من و تو.»

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “فاخته‌های ناصره” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مشابه

الکترونیکیکاغذی

گاف

الکترونیکیکاغذی

چگونه به مادر بزرگ خواندن یاد دادم

الکترونیکیکاغذی

ما چند نفر

الکترونیکیکاغذی

آراز

الکترونیکیکاغذی
اتاق شیشه‌ای

اتاق شیشه‌ای

الکترونیکیکاغذی

بندی و ماشین جوهرافشان

الکترونیکیکاغذی

هیولای تلخ

الکترونیکیکاغذی

تکیه‌گاه

اینجا کتاب بخوان!

آدرس ما: تهران، میدان هفت تیر، بلوار کریمخان زند، نرسیده به خیابان سنایی، پلاک ۱۰۱، طبقه نهم، واحد ۱۸

شماره تماس: 88327783-۰۲۱

تمام حقوق برای نشر صاد محفوظ است.
  • منو
  • دسته بندی ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
  • صفحه نخست
  • محصولات
  • حساب کاربری من
  • سبد خرید
  • کتاب‌های الکترونیکی من
  • پرداخت
  • ورود / ثبت نام
سبد خرید
بستن (Esc)

ورود

بستن (Esc)

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری
سایدبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
کتابهای من
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من