گره دریایی یک رمان متفاوت از یک شغل متفاوت است. قبل از این رمان، نادر ابراهیمی دستی به زندگی میرمهنای دوغابی زده بود در مجموعه رمان «بر جادههای آبی سرخ». شاید بتوان گفت، گره دریایی یک گذر کوتاه بر داستان دریانوردان امروزی است. چرا که نمیتوانی گذری بر دریا داشته باشی و مهارت و قوت دریانوردان ایرانی را در طول سالها به یاد نیاوری، شاید سفر اول گره دریایی به هند یک برگشت در راه ادویه باشد به این معنا که نویسنده بخواهد یادآور تاجران ایرانی باشد که از همین راه زبان پارسی را تا هند و چین به ارمغان برده اند. خارج از بحثهای دریایی، نفتی و مقاومتی، کتاب «گره دریایی» بسیار روان و خوشخوان نوشته شده است.
«گره پشت گره! پیچِ باز نشدنی پشت پیچ باز نشدنی دیگر و فیشهایی که به هم نمیخورند. حالا که فقط چند ساعت تا موعد تحویل نفتها مانده است این حسگرها شدهاند قوزِبالاقوز. من قربانی یک تشابه لفظی شدم. دلسوزی فقط اسمش سوختن است، دل کسی را سوزاندن هم فقط اسمش سوزاندن است؛ یک مفهوم استعاری یا یک سوزش مجازی، وگرنه که دل کسی نمیسوزد. ولی سوختن در بخار روغن یک سوزش واقعی است. ذهنم دارد تاول میزند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.