فروشگاه صاد
اینجا کتاب بخوان
ورود / ثبت نام
library3
کتابخانه من
فروشگاه صاد
0 محصول / 0 تومان
منو
فروشگاه صاد
ورود / ثبت نام
0 محصول / 0 تومان
کتاب‌‌ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
همه محصولات
داستان کوتاه
کتاب های هفته
خانه داستان و روایت رمان یک شهر، یک پدر
مه شکن 15,000 تومان
بازگشت به محصولات
کتاب میرزا مقنی گورکن
میرزا مقنی گورکن 14,000 تومان–32,000 تومان
الکترونیکیکاغذی

یک شهر، یک پدر

11,000 تومان–36,000 تومان

الکترونیکی
کاغذی
صاف
خواندن در دیگر کتابخوانها:
11000تومان
11000تومان
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: نامعلوم دسته: بزرگسال, خودنویس(قلم اولی), داستان و روایت, رمان
Share:
بستن (Esc)

اولویت با نسخه الکترونیکی

محتوا مهم‌تر است

نسخه کاغذی زمان‌بر است!

در نظر داشته باشید ممکن است نسخه کاغذی موجود نباشد
و برای رسیدن به شما ده روز تا دو هفته زمان نیاز داشته باشیم

چرا نسخه کاغذی زمان‌بر است؟

چون ما به تعداد درخواست کتاب چاپ می‌کنیم
و برای هر نسخه کاغذی منتظر چاپ کتاب در چاپ‌خانه می‌مانیم.

  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات

کتاب یک شهر، یک پدر نوشته محمود مرادی گمش تپه است. کتاب یک شهر یک پدر اولین داستان نویسنده است .بعد از انتشار با استقبال مخاطبان و داوران جشنواره خودنویس روبه‌رو شد.

احمد پسر محروم مانده از مهر مادری  همراه با پدرش حمید در شهری کوچک و ساحلی در شمال کشور زندگی می کند. او تحت تاثیر پدرش تصمیم دارد مسیر زندگی خود را به گونه ای انتخاب کند. تا فرد مفیدی برای پدر و جامعه باشد. به همین خاطر با الگو قرار دادن رفتار و منش پدر می خواهد معلم بشود تا آرزوی پدرش را نیز بر آورده سازد.

قبولی او در تربیت معلم شهرستانی دیگر باعث می شود. با خانواده حاج طاهر، صاحب کار قبلی پدرش که نقش مهمی را در زندگی پدر ایفا کرده بودند. آشنا بشود اما هنوز ذهنشان درگیر بسیاری از سوالاتی است که جوابی برای آن ندارد. عشق به زیبا دختر اصغر آقا. دختر آشنای قدیمی پدرش، نیز احمد را در گیر مسائل عاطفی می کند اما این بار به دلیل نداشتن امکانات مالی شکست عاطفی سختی می خورد. او دست از مبارزه نمی‌کشد . او  برای زندگی ایده آلی که در جستجوی آن است تلاش می‌کند.

اسمش حمید بود. اما بیشتر آدم‌هایی که او را می‌شناختند. دایی‌حمید، صدایش می‌زدند. نمی‌دانم چرا؟ شاید این‌جوری احساس راحتی و صمیمیت بیشتری با پدر می‌کردند. خیلی از مردم شهر، محلهٔ راه‌آهن، اسکله و شصت‌دستگاه، او را می‌شناختند. کافی بود دمِ درِ بازارچه سراغش را از بچه‌های ساحل بگیرید تا خیلی زود دستتان را بگذارند تو دست دایی‌حمیدشان. مال‌ومنال دنیایی چندانی نداشت. اما تا می‌توانست غم‌خوار اطرافیانش بود. خیلی‌ها برایش توی زندگی کم گذاشته بودند. اما او بی‌توجه به سفیدی‌های نشسته بر موهای سرش، سعی می‌کرد مثل همیشه لبخند زیبایش ازروی لب‌هایش محو نشود. انگاری که دلش می‌خواست تا می‌توانست پنجه‌درپنجهٔ سختی‌های دنیا، آن را قلقلک بدهد. پدری که تا چشم باز کرده بود؛ خودش را تک‌وتنها دیده بود. وقتی به دنیا آمده بود چیزی نداشت. حتّی تصوری ساده از پدر و مادرش را هم در خاطر نداشت. مادر درد کشیده‌ای که وقتی موج‌های بی‌قرار دریا، پیکر شوهر جوانش را در آرامش ساحل برایش هدیه آورده بود. به‌یک‌باره تمام شده بود. حتّی صدایش در گلو خفه شده بود. تنها یک جیغ بلند، به بلندای تمام دردها و نگرانی‌های یک زن جوان در مرگ همسرش در ساحل پیچیده بود و دیگر هیچ. نه صدای شکستن یک‌بارهٔ بغض گره‌خورده در گلو و نه پاسخی حتّی در حدّ چند کلمه در جواب تسلیت دیگران.

بیچاره زن! دیگر تاب و تحمّلی برایش نمانده بود. ساعت‌ها بی‌صدا در گوشه‌ای رو به تصویر شوهرش می‌نشست و غرق در افکار ناشناخته برای اطرافیانش، بی‌صدا و در خود اشک می‌ریخت تا روزی که دیگر حتّی صدای گریه‌های نوزادش، پدرم، را هم که سخت به آغوش کشیده بود نشنید. درحالی‌که همسایه‌های چند خانه آن‌طرف‌تر با شنیدن صدای گریه‌های بلند بچه، نگران درِ اتاقش را می‌زدند تا از او بخواهند کودکش را آرام بکند. بی‌خبر ازاینکه او ساعت‌ها بود آرام گرفته بود. دیگر نمی‌توانست صدای کسی را بشنود. حالا او دیگر تنها نبود. تنهایی را برای فرزندش، پدرم، به یادگار گذاشته بود.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “یک شهر، یک پدر” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مشابه

الکترونیکیکاغذی

گاف

الکترونیکیکاغذی

هیولای تلخ

الکترونیکیکاغذی

چگونه به مادر بزرگ خواندن یاد دادم

الکترونیکیکاغذی

دوم شخص مفرد

الکترونیکیکاغذی

عاصف و اِلدار

الکترونیکیکاغذی

بندی و ماشین جوهرافشان

الکترونیکیکاغذی

در هرم هوای هترا

الکترونیکیکاغذی

نقطه نقطه خط

اینجا کتاب بخوان!

آدرس ما: تهران، میدان هفت تیر، بلوار کریمخان زند، نرسیده به خیابان سنایی، پلاک ۱۰۱، طبقه نهم، واحد ۱۸

شماره تماس: 88327783-۰۲۱

تمام حقوق برای نشر صاد محفوظ است.
  • منو
  • دسته بندی ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
  • صفحه نخست
  • محصولات
  • حساب کاربری من
  • سبد خرید
  • کتاب‌های الکترونیکی من
  • پرداخت
  • ورود / ثبت نام
سبد خرید
بستن (Esc)

ورود

بستن (Esc)

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری
سایدبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
کتابهای من
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من