وقایع تاریخی، بستر داستانی کتاب «رازگاروالاعطرساز» را میسازند. اسپانیا و شهرهای زیبای آن قرطبه و غرناطه در آتش خیانت و کشتارهای مسیحیان علیه مسلمانان میسوزد. امیران و فرماندهان مسلمان در واپسین روزهای شکست جنگ و محاطره شهرهای غرناطه و قرطبه آشفته و پریشان عهدنامه ننگین ایزابلای کاستلی را پذیرفتهاند. سقوط غرناطه و بعد قرطبه باعث میشود مسلمانان هر آنچه را که دارند از دست بدهند. یهودیان نیز در کنار مسلمانان در وضع ناهنجاری قرار میگیرند. که باید یا مسیحیت را بپذیرند یا اینکه برای همیشه خاک اسپانیا را ترک کنند. امیران قرطبهنشین، امیر ارسن و امیرراناس برای نجات کمک کردن به دیگران را ازطریق اردوگاه علم گاروالا عطرساز شروع میکنند. سختگیریها و شکنجههای ایزابلای کاستلی عرصه را بر همگان سخت میآورد. شکست افراد اردوگاه علم گاروالا درباره کشف سرزمینهای جدید برای مهاجرت و کشف سرزمینهای جدید به دست کریستف کلمب وقایع کتاب رازگاروالاعطرساز را رقم میزند.
عبدالمل می دانست سلطان صغیر به سبب ترس از مردن سلطنت را رها کرد .او از کودکی از مرگ واهمه داشت . فرماندهی هیچ جنگی را برعهده نمی گرفت .بیم اینکه شمشیری قلبش را بشکافد یا تیری در چشمانش فرو رود باعث می شد همیشه در کاخ الحمرا باقیبماند . ترس از فرشته مرگ باوری بود که عبدالملک برای سلطان جوان همواره در داستان یا واقعه ای بیان می کرد : تمام بدن فرشته مرگ از چشم است . زهری را دردهان محتضر می ریزد .برای همین امراست که محتضر با دیدن او چشمانش را باز می کند .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.