کتاب ما چند نفر مجموعه داستانهای کوتاهی است با موضوع زنان، مهاجرت، آداب و رسومهای ایرانی که بسیار جذاب و خواندنی است.
گزیده کتاب
فنجان را به خود فروغ خانم نشان داد که تفالههای قهوه در ته آن شکل یک چکمه قهوهای سوخته را درست کرده بودند. سرهنگ به فروغ خانم گفت میداند که کفش به این بزرگی نشانۀ چیست؟ و فروغ خانم با خنده جواب داد کفش یعنی بخت. سرهنگ به پیشگوییهای اغراقآمیزش دربارۀ این بخت بزرگ و راه روشن ادامه میداد ولی حواس فروغ خانم رفته بود به بیست سال پیش. زمانی که همسر مرحومش برای کار به شهرستان رفته بود و مدتها برای دیدن او و بچّهها به تهران نیامده بود. این قضیه و پول کمی که همسرش برای ادارۀ زندگیشان میفرستاد فشار عصبی زیادی به فروغ خانم وارد کرده بود. اما عزت نفس و طبع بلندش به او اجازۀ درد و دل کردن با کسی را نمیداد. تا اینکه یک شب در خواب شوهرش را دید. در خواب بالای سر شوهرش ایستاده بود و با داد و بیداد از او گله میکرد که چرا به تهران برنمیگردد؟ چرا پول نمیفرستد؟ چرا کم تماس میگیرد؟ ولی در تمام مدت خواب فروغ خانم، شوهرش سرش را پایین انداخته بود و داشت بند کفشهایش را میبست. دوست فروغ خانم فردا صبح در تعبیر این خواب گفته بود کفش نشانۀ بخت است! شوهرت دارد زن میگیرد اختر!
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.