اهالی یک روستای عربنشین خوزستان که در کنار هورالعظیم است، با آتشگرفتن نخلستان نزدیک روستا مواجه میشوند و عروس کوچک شیخ که حورا نام دارد، اوّلین کسی است که متوجه میشود؛ ولی از وحشت خودش را به خواب میزند. اهالی برای خاموشکردن آتش میروند؛ ولی تلاش آنها برای خاموشکردن آتش بیثمر میماند. چون دلیل آتشسوزی را نمیدانند، به همدیگر اتّهام میزنند و حتّی شیخ قبیله هم متّهم میشود. درمورد رابطۀ شیخ با فرزندانش اطلاعاتی دریافت میکنیم. داستان بهصورت موازی ماجرای آمدن یک غریبه و آتشزدن نخلستان را تعریف میکند. در رفتار غریبه کدهایی هست؛ اما واضح نیست چه کسی است. خالد، پسر شیخ، روز قبل محصول نخلستان را به دزفول برده برای فروش و با سربازی مواجه شده که جنایات داعش را دیده است. جلسۀ شورای روستا به مدیریت شیخ برگزار میشود. درخواست کمک از اهواز خیلی بهنتیجه نمیرسد؛ ولی قرار میشود یک نیروی سپاه پاسداران به نام حاجاحمد برای کمک به مردم روستا بیاید؛ اما او مجبور میشود برای مبارزه با داعش به عراق برود و یک روز قبل از قرار آمدن او غریبهای به خانۀ شیخ میآید و خودش را نمایندۀ یک شرکت فرانسوی مینامد و مدارکی به شیخ نشان میدهد که با دولت ایران و عراق توافق کردهاند که هور را لایروبی کنند. نهایتاً مردم روستا میپذیرند که این شرکت دو سال نخلستان را اجاره کند و در احیای نخلستان کمک کند و قرار میشود مردم به تأسیسات شرکت نزدیک نشوند؛ اما بعد از مدتی یک شب حورا، عروس شیخ، گم میشود و مردم دنبالش میگردند و این بهانهای میشود که پسربچهای جرئت کند و به تأسیسات شرکت نزدیک شود و کفش حورا را پیدا کند
-50%الکترونیکیکاغذی
واروس
21,500 تومان–135,000 تومان
آتشی در نخلستان افتاده است! این نخلستان سوخته، تمام دارایی مردم روستای کوچک «واروس» بود! آنها با چنگودندان برای حفظ این نخلستان تلاش میکردند و حالا باورشان نمیشود که آتش تمام امیدشان را خاکستر کرده است! حالا باید چه کنند؟ آیا میتوانند دست روی دست بگذارند؟ آیا حاضر میشوند خاک آباواجدادیشان را ترک کنند؟ راستی نکند این نقشهای باشد که غریبهها برای راندن این مردم باغیرت از خاک مقدّس خوزستان کشیدهاند؟ نه! شیخ این قبیله عرب مردم را جمع میکند و به آنها تلنگر میزند:
«باید بمانیم و این نخلستان سوخته را از نو آباد کنیم. آتش را غریبهای روشن کرده که آنسوی مرزها امنیت را پامال کرده: داعش!»
نام کتاب:
واروس
نویسنده:
علی دادستان
مترجم:
-
گوینده:
-
ناشر:
صاد
شابک:
دسته: بزرگسال, خودنویس, عزت ملی
برچسب: اتکا به توان داخلی, امنیت ملی, بی اعتمادی به غرب, خوزستان, داعش, سرمایه های ملی, نخلستان
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.