«مرز روشنان »جدال بین انسان ها و موجودات کهن با قدرت های جادویی به نام آگرال هاست که قبل از انسان ها ساکن زمین بودند اما با فساد و خونریزی دچار نفرین هستی شدند و به سرزمین تاریکی به نام اپاختر رانده شدند. تنها برتری نخستین آدم در برابر موجودات کهن نیرویی به نام آسن خرد یا همان میراث نجات است تا با استفاده از آن صلح را در زمین برقرار کند. نیرویی که به انسان توانایی برقراری ارتباط با نیروهای طبیعت، یکی شدن با آن و استفاده از آن را به او می داد، اما نسل های گذشته جسم و ذهن شان را  با قدرت ممنوعه جادو آلوده کردن و میراث نجات از وجودشان گرفته شد تا زمانی که دوباره ذهن شان شایستۀ داشتن آن را داشته باشد. چرا که جادو و آسن خرد مثل دو نیروی سیاه و سفید در یک ذهن نمی گنجد.

انسان ها درتلاش اند تا دوباره به آسن خرد دست یابند و برای این هدف باید تعادل را در طبیعت نگه دارند،آگرال ها را به سمت اپاختر عقب برانند و وسوسۀ آلوده شدن به جادو را در سر نداشته باشند، قدرتی ماورایی که زمین را برای بشر ناامن می کند.  اما آگرال ها خود را شایسته ترین نژاد برای زمین می دانند و در تلاش اند تا دوباره به گیتیگ برگردند و آدمیزاد را به زیر سلظۀ خود در آورند. آنها خون انسان را بهترین اکسیر برای داشتن جسمی یکپارچه برای خود می دانند و برای کسی که برایش قربانی کنند کمی از نیروی جادو و ماورایی خود را به او می آموزند. اما آلوده کردن انسان به جادوهم راهی برای نابودی بشر به دست بشر است. ذهن و روح انسانی که به جادو آلوده شود چنان در معرض سقوط است که حتی نمی تواند قربانی خوبی برای یک آگرال باشد.

«مرز روشنان» حماسه ای است از خیانت و وفاداری، وسوسه و مقاومت، سقوط و رستگاری در جهانی که هیچ کس از تاریکی درون خود آگاه نیست.