نمایش 9 24 36

گاه رویش عَشَقه

43,000 تومان129,000 تومان

قبلاً بدون‌‌اینکه گوشَت را روی دیوار بگذاری، صدایشان می‌آمد؛ ولی حالا اگر یک ساعت هم سرت روی دیوار باشد، حتّی اگر گردنت هم بشکند، هیچ صدایی نمی‌شنوی. معلوم نیست توی این مدت که نبوده‌ام چه اتّفاقی افتاده.

هوا ابری است. می‌آیند از جلوِ خورشید رد می‌شوند و هوا را تاریک‌وروشن می‌کنند. یک روز که هوا آفتابی بود، خاک حیاطشان را زیرورو کردند تا بیایند و سنگ‌کاری کنند؛ ولی بعد از یک‌مدت، همه از کف حیاط یادشان رفت. خاکی که برای بالاآمدن کف حیاط آوردند و خالی کردند، خیلی قهوه‌ای و مرغوب است زود بار می‌دهد. این را گفتم و اینکه یک درخت گردو آن گوشه‌ها بکارند؛ ولی یادمان رفت.

ساختمان خانه دوطبقه است؛ طبقۀ بالا یک اتاق‌خواب که ایوان کوچکی دارد و نرده‌های فلزی‌اش که از لای نمای آجر تیره بیرون زده‌اند. روی بعضی آجرها سوراخ شده. دهانۀ سوراخ‌ها گشادتر هستند و بعد راست رفته‌اند تو. حتّی یکی‌دوتا هم به گچ داخل اتاق‌ها رسیده‌اند و مثل دل‌وروده که پاره می‌شوند، تکّه‌پاره کرده‌اند. از بیرون که سوراخ‌ها را به هم وصل کنی، شبیه ستاره‌های صورت فلکی هستند.

چهار نفر بودند؛ ولی حالا معلوم نیست کجا رفته‌اند.

رویاهای رنگی یک کور مادرزاد

73,000 تومان229,000 تومان

روزی که پدر برایم پیانو می‌خرید، گفت:

«مرد اگر چیزی برای پنهان‌کردن نداشته باشد، چیزی هم برای ترسیدن ندارد.»

تا آن روز تصوّرم از ترس پدر یک نخ سیگاری بود که دم ‌ظهر با همکارش توی پادگان کشیده بود و بوی آن حتّی از زیر عطر تند گل‌محمدی‌ای که روی پیراهنش خالی کرده بود هم به دماغ می‌زد. مادر هیچ‌وقت نمی‌فهمید یا شاید هم می‌فهمید و به ‌روی خودش نمی‌آورد. آن روز خریدن پنهانی پیانو از پیرمرد ارمنی هم اضافه شد به تصوّرم از ترس‌های پدر.

با تنهایی قدم می‌زنم

65,000 تومان225,000 تومان

چند وقتی می‌شود دلم ریخته. قلبم ریخته. به قول احسان افتاده. ترس‌هایم را کرده‌ام. به همانی که فکر می‌کرده‌ام، رسیده‌ام. دکتر که از آزمایش‌ها گفت، گفت که حدسم درست بوده. یکهو تمام زندگی‌ام با مصطفی مثل قطاری از ریلِ خاطراتم رد شد. احساس کردم زندگی شیرینم چه کوتاه و چه زود گذشت؛ اندازۀ چشم‌به‌هم‌زدنی حتّی و یکهو قدرش، قدر و قیمتش جلوِ چشم‌هایم بزرگ شد. برق زد و تند دور شد؛ دست‌نیافتنی.

بچه‌تان مبارک

19,000 تومان69,000 تومان

خانم و آقای توک

مثل همهٔ آخرهفته‌ها خانم و آقای توک، سگشان را در خانه گذاشتند و به مهمانی رفتند. البته خودشان از شنیدن کلمۀ سگشان به‌شدّت ناراحت می‌شوند و ترجیح می‌دهند سگشان را یا پسرشان بگوییم یا اسمش را؛ ناندا. روز اوّلی که اسباب‌کشی کردند، همهٔ همسایه‌ها پشت درهای بسته‌شان فقط صدای خانم توک را می‌شنیدند:

«بدو مامان. بیا پسرم.»

و صدای آقای توک:

«از این‌طرف بابایی، اون‌ور نه، از این‌طرف.»

و صدای ضعیف و زیری که انگار فقط بله‌گفتن بلد است و گاهی پشت‌سرهم تکرار می‌کرد:

«بله، بله، بله، بله، بله، بله، بله، بله…»

مرثیه‌ای برای رویای آمریکایی

60,000 تومان215,000 تومان

اين اثر در واقع نقد هايي است بر سيستم سياسي، اقتصادي آمريکا از سوي آقاي نوام چامسکی…

مُردی؟ خب که چی؟

45,000 تومان139,000 تومان

بسیاری از اخباری که مرتبط با کشته شدن و یا خشونت علیه زنان سیاه پوست است، حتی در مطبوعات محلی نیز مورد توجه قرار نمی‌گیرند. شریل ال نیلی دست به مقایسه‌ای زده است و با تحلیل دقیق خود نشان می‌دهد که زنان سیاه‌پوست بیشتر از زنان سفیدپوست قربانی جرایم خشونت‌آمیز می‌شوند ولی آنچه اهمیت دارد این است که رسانه‌های کمتری پرونده‌های آن‌ها را پوشش می‌دهند و غالباً پلیس این موارد را جدی نمی‌گیرد.

فراتر از جنون

45,000 تومان125,000 تومان

فراتر از جنون دقیقاً همان جایی است که دیگر فکر نمی‌کنی و درکی از اطراف نداری. فراتر از جنون برای من یعنی یک جنازه که نفس می‌کشد یا یک نابینا که تماشا می‌کند. همه‌چیز زمانی‌که انسان به فراتر از جنون می‌رسد می‌تواند تبدیل به یک توهّم شود و مانند دروغی کثیف، رنگ حقیقت به خود بگیرد.

تپش خون

50,000 تومان165,000 تومان

خصلت مردم ماروخ این بود: زندگی خود را بچسب تا زندگی‌ات را به خودشان نچسبانند. مراد و نوچه‌هایش بیرون آمدند. گردآمدن این‌همه آدم برای نمایش او خوش‌حال‌کننده بود؛ اما چیزی کم داشت؛ یک زهرچشم تا قدرت خود را به مردم بچشاند. لباس‌هایش را مرتب کرد و خاک را از تنش دور کرد. قدمی در پهنای کوچه کشید و صدا را بالا انداخت:

«امروز همه شیرفهم شدن که سزای گنده‌شدن جلوِ مراد چیه! گنده‌شون که این خانوم‌خانوما بود، از میدون به‌در رفت. تازه اینم بگم چون با شوهر نامردش هم‌کاسه بودم، این‌قدر محترمانه بیرونش کردم وگرنه اگه شما بودید، سر یه روز از ریشه ساقط می‌شدین.»

آقای سالاری و دخترانش

49,000 تومان165,000 تومان

گودرزی یک روز در میان زنگ می‌زد و پیشنهاد استخر و کوه و سفره‌خانه می‌داد. سالاری همه را رد می‌کرد و بهانه‌ای می‌آورد مثل پادرد و کمردرد… وقتی سعید همین پیشنهادها را به او می‌داد، برای ردکردن دعوتش احتیاج به هیچ بهانه‌ای نداشت و سعید هم اصلاً اصرار نمی‌کرد. سالاری خوب می‌دانست چرا باید پیشنهادهای گودرزی را فوراً رد کند. جدا از بی‌حوصلگی، به‌تجربه دریافته بود که آدم‌هایی که خودشان را رفقای قدیمی او می‌دانند، از ارتباط با او هدفی جز پول ندارند.

خاتون معطر

57,000 تومان199,000 تومان

هنرمند همیشه پاره‌ای از خودش را در اثر جاودانه می‌کند؛ کلمه، تصویر، هرآنچه که از خود دارد. تردید را برای کشیدن طرح کنار گذاشته‌ام. می‌دانم امپراتور با دیدن این طرح چنان خشمگین می‌شود که اوّلاً مثل گاو خشمگین نعره می‌کشد، ثانیاً همۀ داستان این طرح را می‌دانند. وقتی می‌دانند دیگر نیازی به توضیح‌دادن نیست. من هدف حزب را با کشیدن این طرح به ثمر می‌رسانم.

رقص خرس

42,000 تومان125,000 تومان

اسماعیل صدای برخورد گوشی با جایی را حس کرد و بعد ارتباط قطع شد. دل توی دلش نبود. بلند شد. با همان صورتی که نصفش کبود بود، لباس پوشید. به مادرش گفت که شاید تا صبح نیاید؛ اما مادرش گفت که شب تنها می‌ترسد. مخصوصاً با این دعوایی که سر شب شد و مشت خورد توی صورت اسماعیل. از او خواست که زودتر بیاید. اسماعیل ماند سر دوراهی. اگر می‌خواست فقط تا خانهٔ سرمه‌شان برود و با نگاه به پنجرهٔ اتاق سرمه دلش را آرام کند و برگردد، لااقل دو ساعت طول می‌کشید.

_ باشه. می‌آم.

سیاگالش

117,000 تومان359,000 تومان

خدایا من الان چند روز است به مردم همین را می‌گویم. همین آیه را معنی می‌کنم «هر سوی بنگرید؛ هرجا نگاه کنید؛ خدا را می‌بینید». پس خودم چرا کورم؟ چرا نمی‌بینم؟ آیا صورت تو همین کوه و جنگل و مه و آفتاب است؟… چرا گرم نمی‌شوم…؟

از شاخه‌های پربرگ درخت ندایی آمد؛ ولی من آنجا دنبال نوری بودم؛ آتشی، شعله‌ای شاید…