موهای تو خانه ماهیهاست
25,000 توماندیگر از پا افتادهام. شکمم قاروغور میکند. خالی است مثل طبل هییت چهارسوق. از صبح چیزی نخوردهام. یاد یتیمچههای ننهام میافتم، با پیاز و نان داغ چه میچسبد. اگر با ننهام برگشته بودم حتما الان توی ایوان پای سفرهای که انداخته بود نشسته بودم و لقمه را میگرفتم و پشت بندش یک لیوان دوغ خنک سر میکشیدم.
هر شب بیداری
76,000 تومان–239,000 تومانخیلیوقتها برایم پیش آمده بود یکی روی زندگیام چمباتمه بزند و بیفتد به جانم. آنموقع هم نمیتوانستم ساکت بنشینم و تنها نگاه کنم. اصلاً هیچوقت سعی نکردم بیتفاوت باشم. نمیدانم، شاید هم گاهی خواستم، اما اصلاً بلد نبودم؛ چون سرسختانه باور داشتم آدم وقتی از هر چیزی اذیت میشود، نباید ساکت بنشیند. باید اعتراض کند؛ گاه با دلیل و منطق، گاه با دادوهوار.
عمود878
35,000 تومان–99,000 تومانذهن چیست؟ میرود هزار راه؛ میبردت هزارجا؛ هزار حرف میزنی با هزار کس و هزار کار میکنی و پلک میزنی؛ همین جایی. همین جا که دراز کشیدهای و داری فکر میکنی. بعد از بازاری که نزدیک حرم بود، کوچههای جنگزدۀ عراق توجه آدم را بیشتر از هر چیز دیگری به خودش جلب میکرد. اینجا از دست جنگ فرصت نفسکشیدن ندارد. سیمهای برقی که مثل کلاف موی شانهنخورده به هم پیچیده است توی کوچهها، شکم داده و آمده تا وسط کوچه.
ایرانشاه
39,000 تومان–125,000 تومان«دزد! بگیریدش. دزد! بقچهام. دزد! بگیریدش.»
اسماعیل سر چرخاند تا جمعیتی را که به تماشای تعقیبوگریز بودند، نظاره کند. از کسی فعلی سر نمیزد که هیچ، چند تن از آنان نیز که باهم در گپوگفت بودند، سر به جانب کودک گرداندند و لمحهای خندیدند و به کار خویش شدند. اسماعیل با خود گفت جماعتی که به دزد و مالباخته بخندد، هیچگاه روی آسایش نمیبیند. از کجا معلوم فردا نوبت آنان نباشد؟
خوابهای سفید
29,000 تومان–99,000 تومانبیرون را تماشا میکنم. ساختمانها و درختها در میان مه غلیظ مثل ارواح یخزده از برابر نگاهم میگذرند. نمیدانم چرا سایهٔ هیچ آدمی توی پیادهروها و خیابان نیست. یعنی همه از سرما به خانههایشان رفتهاند؟ شاید هم من نمیتوانم ببینمشان. از پشت این پنجرههای مهگرفته چیز زیادی مشخص نیست؛ اما نمیشود که بیرون سایهٔ سیال هیچ جنبوجوشی توی خیابان نباشد. انگار همهٔ ماشینها و اتوبوسها ایستادهاند و تنها ماییم که حرکت میکنیم. آدمها کجایند؟ آیا قرار است طوفانی بیاید که حتّی یک نفر هم پیدایش نیست؟ شاید هم مشکل از همان مه است.
سیونه پله
49,000 تومان–189,000 تومانانگار صدایی مدام در گوشم میگفت بلند شو کاری بکن وگرنه هرگز نمیتوانی دوباره بخوابی.
هکپلاس
53,000 تومان–169,000 تومانمهشید و پروانه که در رشته مهندسی کامپیوتر در تهران درس میخوانند بعد از پیدا کردن کار و پول درآوردن برای خود سوئيتی در شهر اجاره میکنند و از خوابگاه بیرون میآیند. آنها رویای پولدار شدن دارند. از طرفی دوست دیگر آنها حانیه در شهرستان مانده و دندانپزشکی میخواند. او به کارهای خیریه علاقه دارد و در جریان زلزله کرمانشاه برای مداوای مردم به آنجا میرود …
پروانه و مهشید در تهران در دنیای کسبوکار و خوشگذرانی غرق میشوند و جریان زندگیشان آنطور که فکرش را میکردند پیش نمیرود. آنها وارد دنیای تجارت الکترونیک و کسب وکار مجازی و ارز دیجیتال میشوند و پس از آشناییشان با دو جوان همرشته در جریاناتی به هکرهایی تبدیل میشوند که به دردسر میافتند.
نویسنده در این داستان به سودای پولدار شدن جوانان در جامعه امروزی و خطرات و تهدیدهای آن پرداخته است.
افسانه جزیره کبودان
37,000 تومان–105,000 تومانهمه سرشان به کاری گرم بود. چندتا از گوزنها پستهی کوهی نُشخوار میکردند. ایپک و ساچلی دنبال هم میدویدند و بازی میکردند. توی دلش گفت: «خوش به حالشون … اونها که یه شاخ عجیب و غریب روی سرشون ندارند … اونها که نباید تصمیم بگیرند!»
گره دریایی
39,000 تومان–125,000 تومان«گره پشت گره! پیچِ بازنشدنی پشت پیچ بازنشدنی دیگر و فیشهایی که به هم نمیخورند. حالا که فقط چند ساعت تا موعد تحویل نفتها مانده است، این حسگرها شدهاند قوزِبالاقوز. من قربانی یک تشابه لفظی شدم. دلسوزی فقط اسمش سوختن است؛ دل کسی را سوزاندن هم فقط اسمش سوزاندن است؛ یک مفهوم استعاری یا یک سوزش مجازی وگرنه که دل کسی نمیسوزد؛ ولی سوختن در بخار روغن یک سوزش واقعی است. ذهنم دارد تاول میزند.
تنها در سامسون
39,000 تومان–125,000 تومانحالا قدم گذاشته بودم در جغرافیای تحقق آرزوهایم. شهری طولانی که در امتداد دلتای دو رودخانه که به دریای سیاه میرسند کشیده شده است. یک شهر بندری بسیار زیبا با همه امکاناتی که برای یک زندگی سنتی – مدرن لازم دارد. برای توصیفش اصطلاح بهتری نمیتوانم پیدا کنم! بگذارید مصداقی بگویم؛ زندگی مثلا در ایستگاه مترو یا تراموا منتظر ایستادهای و همزمان میتوانی گلهی گاو و گوسفندی را که همراه چوپانشان از کنارت رد میشوند تماشا کنی. سرعت رشد و ترقی در سامسون به حدی است که گاهی اجازه هماهنگ شدن با فرهنگ و سبک زندگی مدرن را از مردمش میگیرد. گاهی فکر میکنم اگر بعضی از این مردم اجازه داشتند حتی گاوها و گوسفندان خود را با مترو به چرا میبردند!
واگن مخصوص
42,000 تومان–119,000 توماندورتر: مخزن سوخت سوراخ شده بود و در ارتفاع پایین حرکت می کرد. مردم دهکده برایش دست تکان میدادند. خلبان، هواپیما را بهسمتی هدایت کرد که سقوط را نبینند.
آبی آسمانی: به ابرهای خاکستری نگاه میکند. میداند امروز شوهر دهقانش با او مهربان خواهد بود.
عاشق: برای زنگرفتن باید اتاقی میساخت؛آجرها را بالا میبرد و دختر کدخدا را در آن تصور میکرد. صبح تا شب دیوار اتاق بالا میرفت و شب خراب میشد. تااینکه لنگهکفش دخترعمویش روی آجرها جا ماند.
دوربرگردان
26,000 تومان–85,000 تومانحرفم را میبُرد که:
«مسیرت اشتباه بود؛ چرا بهکل منصرف شدی؟»
پوزخندی میزنم. با آرامش ادامه میدهد:
«ممکن است گاهی مسیر غلطی را هزار بار بروی و به مقصد نرسی. بعد خیال میکنی که هدفت اشتباه بوده و دستنیافتنی؛ برایهمین کلاًّ بیخیالش میشوی… دنبال مقصر نگرد که لیستت تمام نمیشود. کینه کورت کرده و بهخاطرش از بهترین لذّتهای دنیا محروم ماندهای.»