نمایش یک نتیجه

نمایش 9 24 36

هشت نویسنده در جست‌وجوی شخصیت

47,000 تومان136,000 تومان

– لطف‌الله سر داغش را از روی بالش برداشت. نفس نفس می‌زد و با هر نفس بوی مرداب را بیشتر فرو میداد. قلبش مثل پتک خودش را به قفسه‌ی سینه‌اش می‌کوبید.  از شیشه‌ی در قدی درختهای نارنج را نگاه کرد که در میان مه سنگین مانند اشباحی سر در هم فرو برده بودند. از میان مه سایه‌ای را دید که انگار داشت نگاهش می‌کرد. شبح مرد قد بلندی آن‌قدر نزدیکش بود که اگر دست دراز می‌کرد، می‌توانست لمسش کند و آن‌قدر دور بود که انگار توده‌ی مه او را مانند ورقی نازک و شکستنی فشرده کرده بود.
-اکبر دینگ دینگ روی تخت چوبی همیشگی، چهار زانو نشسته بود. یک دستش را روی پیشانی پر چال و چروکش گذاشته بود و با دست دیگرش آکاردئونش را روی تخت تکیه داده بود. دستش را در امتداد پیشانی‌اش به موهای سفیدی که تا پشت گردنش رسیده بود، کشید. موهایی که طوری آن را به عقب شانه زده بود که اگر پالتو کهنه و شلوار گشادِ رنگ و رو رفته‌اش نبود، فکر می‌کردی موسیقیدان بزرگی است که دارد به خلق یک قطعه‌ی بی‌نظیر موسیقی فکر می‌کند.