ورود / ثبت نام
library3
کتابخانه من
فروشگاه صاد
0 محصول / 0 تومان
منو
فروشگاه صاد
ورود / ثبت نام
0 محصول / 0 تومان

صفحه اصلی

داستان و روایت
پژوهش
خودنویس
روایت ایرانی
کتاب صوتی
آموزش درس‌گفتار
وبلاگ
درباره ما

خرید اشتراک سایت

خانه داستان و روایت خودنویس اتاق شیشه‌ای
کمی بعد از اجل 229,000 تومان
بازگشت به محصولات
با بهار می‌آید
با بهار می‌آید 37,000 تومان–111,000 تومان
الکترونیکیکاغذی
اتاق شیشه‌ای

اتاق شیشه‌ای

50,000 تومان–165,000 تومان

به‌آرامی از روی تخت بلند شد و به‌سمت تلفن رفت. نفسش هنوز بالا نیامده بود که تلفن را برداشت و روی گوش‌هایش گذاشت:

«الو، سلام هاتف‌جان خوبی؟ شنیدم دیروز از مأموریت برگشتی. مامان دل توی دلش نیست. می‌خواد ببینتت. اگه می‌تونی امروز فردا خودت رو برسون اینجا. همه دلشون واست تنگ شده. الو هاتف؟ صدام رو می‌شنوی؟»

به‌آرامی چشمان خون‌گرفته‌اش را بست و چندثانیه‌ای بی‌حرکت ماند. دلیلی برای حرف‌زدن نداشت. تلفن‌را روی زمین انداخت و به دیوار تکیه داد. بازهم چند نفس عمیق کشید؛ اما بی‌فایده بود. صدای پشت خط، مانند یک طوطی دیوانه، دائماً همان حرف را تکرار می‌کرد:

«الو هاتف‌جان! صدام رو می‌شنوی؟»

الکترونیکی
کاغذی
صاف
خواندن نمونه کتاب
افزودن به علاقه مندی
نام کتاب: اتاق شیشه‌ای نویسنده: سیدمرتضی امیری مترجم: - گوینده: - ناشر: صاد شابک: 9-04-5336-622-978 دسته: بزرگسال, خودنویس, داستان و روایت, رمان
بستن (Esc)

برجسته ترین اثر نشر صاد

"بیروط" تنها اثر ایرانی که همزمان جایزه کتاب سال و جایزه جلال آل احمد را در سال 1402 از آن خود کرد.

شما هم دوست دارید نویسنده شوید؟

نشرسرای خودنویس هرساله طی یک فراخوان ملی همه کسانی را که دارای استعداد نویسندگی هستند به خود فرا می‌خواند.

  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات

کتاب اتاق شیشه ای نوشته سیدمرتضی امیری است. کتاب اتاق شیشه ای داستان مردی به نام هاتف است. او  درگیر معماهای بزرگی در زندگی‌اش شده است.

رمان اتاق شیشه ای نوشته سید مرتضی امیری مشتمل بر دوازده فصل با عناوین مختلف شکل گرفته است.داستان درباره‌ی پسر جوانی است که به دنبال کشف معماهایی از قبیل علت حبسش به مدت یکسال و کشته شدن پدرش، درگیر اتفاقات و ماجراهای زیادی می شود.  در کمال ناباوری متوجه می شود دوست و رفیق دوران کودکی اش مستقیما در همه این ماجراها دخالت داشته است.

پیرمرد دستِ راستِ پُرمویش را دراز کرد و قهوه‌اش را جلو کشید. هاتف هم به‌دنبال او قهوه را جلو کشید و فنجان را مقابل لب‌هایش قرار داد. می‌خواست دقیقاً همان طعمی را احساس کند که از یک سال پیش همچنان میان دهانش مانده بود؛ اما زمانی‌که قهوه را با دهانش احساس کرد متوجه شد که این قهوه آن قهوه نیست. طعمش فرق می‌کرد و میزان تلخی‌اش بالاتر بود؛ بااین‌وجود همچنان یک شاهکار بود که به‌آرامی از حلقش پایین می‌رفت و تمام اجزای بدنش را مغلوب خود می‌کرد.

پیرمرد به‌آرامی نفس می‌کشید و دود پیپش را راهی صورت هاتف می‌کرد؛ اما هاتف نه‌تنها از این موضوع شکایتی نداشت؛ بلکه از بوی پیپ همراه با قهوهٔ ترک لذّت می‌برد. انگار بهترین ترکیب ممکن بود؛ اما دلش هنوز سیگار برگ و قهوهٔ کف‌آلود می‌خواست.

به‌آرامی فنجان قهوهٔ ترک را روی میز گذاشت و گفت:

«پیپتون بوی خوبی می‌ده… احساس می‌کنم بخشی از گذشته‌هام لابه‌لای این دود گم شده… .»

پیرمرد بازهم همان لبخند را همراه با چاشنیِ تعجّب نثار هاتف کرد و پیپ را کنار گذاشت:

«توتون میرلندی، از فرانسه برام می‌آرن. دوست داری امتحان کنی جوون؟»

هاتف لبخندی زد و سرش را به علامت نفی تکان داد. باآنکه دیوانه‌وار مجذوب بوی پیپ شده بود؛ اما نمی‌توانست قبول کند.

به‌آرامی فنجان را از روی میز برداشت و تا انتهای قهوه را سرکشید. احساس سرزندگی می‌کرد. انگار دوباره از نو متولد شده بود. مانند انسانی که فارغ از هر فکری در میان جزیره‌ای به هوش می‌آید و جز دریا چیزی را تماشا نمی‌کند.

پیرمرد بعد از دقایقی مقاوت درنهایت پیپ را کنار گذاشت و خود را تسلیم قهوه کرد. هاتف دوباره به چشمان او خیره شد؛ اما پیرمرد مشکلی با این موضوع نداشت و به‌گونه‌ای رفتار می‌کرد که گویی از همه‌چیز لذّت می‌برد.

بعد از ساعت‌ها خیرگی، درنهایت از روی صندلی چوبیِ کافه بلند شد و بدون خداحافظی از پیرمرد، به‌سمت زن خدمتکار رفت. پول قهوه را روی پیشخوان گذاشت و بی‌آنکه حرفی به زبان بیاورد از کافه بیرون زد.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اتاق شیشه‌ای” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مشابه

الکترونیکیکاغذی

هیولای تلخ

الکترونیکیکاغذی

پشت دروازه‌های برزخ

الکترونیکیکاغذی

چگونه به مادر بزرگم خواندن یاد دادم

الکترونیکیکاغذی

دوم شخص مفرد

الکترونیکیکاغذی

لطفا منتظر بمانید

الکترونیکیکاغذی

تکیه‌گاه

الکترونیکیکاغذی

بچه‌تان مبارک

الکترونیکیکاغذی

زندانبان

logo-samandehi

اینجا کتاب بخوان!

آدرس ما: تهران، خیابان انقلاب اسلامی بین ابوریحان و فلسطین، بن بست سروش، پلاک 2

شماره تماس:  66470016-021

saadpub.ir saadpub.ir

تمام حقوق برای نشر صاد محفوظ است.
  • منو
  • دسته بندی ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
  • صفحه نخست
  • محصولات
  • حساب کاربری من
  • سبد خرید
  • کتاب‌های الکترونیکی من
  • پرداخت
  • ورود / ثبت نام
سبد خرید
بستن (Esc)

ورود

بستن (Esc)

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری
سایدبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
ورود
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
آیا هنوز عضو نشده؟ اکنون ثبت نام کنید
بازنشانی رمزعبور
ورود با موبایل
ورود با ‫آدرس ایمیل
ثبت نام
قبلا عضو شده اید؟ اکنون وارد شوید
این یک سایت آزمایشی است
ساخت با دیجیتس
طراحی شده با   دیجیتس
فروشگاه
کتابهای من
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من