ورود / ثبت نام
library3
کتابخانه من
فروشگاه صاد
0 محصول / 0 تومان
منو
فروشگاه صاد
ورود / ثبت نام
0 محصول / 0 تومان
داستان و روایت
فرهنگ و اندیشه
خودنویس
روایت ایرانی
کتاب صوتی
آموزش درس‌گفتار
وبلاگ

خرید اشتراک سایت

خانه داستان و روایت نوجوان برادر سیاهه
مكان گيرنده
آنجا که جایی نیست
بازگشت به محصولات
با بهار می‌آید
با بهار می‌آید 37,000 تومان – 106,000 تومان
الکترونیکیکاغذی

برادر سیاهه

66,000 تومان – 199,000 تومان

آتش به‌پا کرده‌ام. در حال ‌حاضر، به خرقۀ غیب‌کنندۀ هری پاتر نیاز دارم. باید ناپدید شوم. باید از این دفتر پرنور با این بوفۀ پر از تندیس افتخاراتش و آن نقشۀ لمینیت‌شدۀ ماساچوست که بالاسرش، درست بالاتر از تصویر دو شمشیرِ متقاطع با شابلون یک #1 چاپ زده‌اند، بگریزم.»

الکترونیکی
کاغذی
پاک کردن
خواندن نمونه کتاب
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: نامعلوم دسته: داستان و روایت, رمان, نوجوان
بستن (Esc)

اولویت با نسخه الکترونیکی

محتوا مهم‌تر است

نسخه کاغذی زمان‌بر است!

در نظر داشته باشید ممکن است نسخه کاغذی موجود نباشد
و برای رسیدن به شما ده روز تا دو هفته زمان نیاز داشته باشیم

چرا نسخه کاغذی زمان‌بر است؟

چون ما به تعداد درخواست کتاب چاپ می‌کنیم
و برای هر نسخه کاغذی منتظر چاپ کتاب در چاپ‌خانه می‌مانیم.

  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات

کتاب برادر سیاهه داستانی از جوئل پارکر رودز، نویسنده پرفروش و برنده جایزه، با ترجمه مرجان اندرودی و هیرش خیر است. این داستان ماجرای زندگی پسرک دوازده ساله‌ای به نام دانته را روایت می‌کند. او  همیشه در مدرسه و جاهای دیگر، به خاطر رنگ پوستش تحقیر می‌شود و آرزوی نامرئی بودن می‌کند.

برادر سیاهه ماجرای زندگی دانته است. پسرک دوازده ساله‌ سیاهپوستی که یک برادر سفیدپوست دارد و البته، همیشه بر خلاف برادرش، آرزو می‌کند که نامرئی باشد. دانته در مدرسه‌شان، در اقلیت است. تعداد پسرهای سیاهپوست دبیرستان میدفیلد پریپ زیاد نیست. بچه‌ها شبیه او نیستند. دوستش ندارند و توی مدرسه، هم بچه‌ها و هم معلم‌ها او را با لقب تحقیرآمیز برادر سیاهه صدا می‌کنند. هرکس دیگری هم که جای او بود دلش می‌خواست شبیه برادر سفیدش، تری باشد.

بهرحال، یک بار که در مدرسه، کاپیتان تیم شمشیربازی او را اذیت می‌کند، از مدرسه تعلیقش می‌کنند! دانته تنها است و وحشت کرده. او به دنبال جایی می‌گردد که واقعا به آنجا تعلق داشته باشد و او را بپذیرند. جوئل پارکر رودز در این کتاب، بررسی دقیقی بر مسیر رسیدن از مدرسه به زندان و مبارزه یک پسر با نژادپرستی و شیوه یافتن ایدئولوژی‌هایش ترسیم کرده است.

اینجا یک ایستگاه پلیسِ تابع است. به شلوغی زندانی عادی نیست. بزرگ‌سالان را باهم گروه‌بندی کرده‌اند؛ بنابراین، تو سلول خودت را داری.

افسر درحالی‌که کلید را توی قفل می‌چرخاند، گفت:

«اینجا امن‌تره.»

(مسخره است. من اصلاً احساس امنیت نمی‌کنم. مرعوبم و وحشت‌زده.)

شش مرد، در طولِ راهرو ایستاده‌اند و مراقب من هستند. بعضی از آن‌ها کنجکاوند؛ بعضی زل زده‌اند؛ بعضی هیچ واکنشی ندارند؛ بعضی سیاه‌پوست‌اند و بعضی سفیدپوست. دوتا از آن‌ها با نفرت به من خیره شده‌اند.

پشت به مردها نشسته‌ام و طوری دیوار سیمانی روبه‌رویم را بررسی می‌کنم که انگار آن خطوط، تَرَک‌ها و خراشیدگی‌ها، معمّایی پیچیده است.

***

پای راستم می‌لرزد و بی‌اختیار می‌پرد. دلم می‌خواهد فریاد بزنم «من را از اینجا ببرید بیرون». احساس می‌کنم دارم خفه می‌شوم. لامپ‌های فلورسنت، بالای سرم وزوز می‌کند. اینجا هیچ پنجره‌ای ندارد. فقط بوی حال‌به‌هم‌زنِ مایع سفیدکننده که با عرقِ تن و استفراغ آمیخته باشد، به مشام می‌رسد.

سلول من کوچک است. توالتی فلزی گوشهٔ سلول قرار دارد. توالت، درپوش ندارد.

اگر بروم و ادرار کنم، مردهایی که آن‌طرف‌تر ایستاده‌اند، می‌توانند من را ببینند؛ یا حتّی بدتر. من هرگز از این توالت استفاده نخواهم کرد.

روی نیمکت سنگی نشسته‌ام و احساس شرمندگی می‌کنم؛ باوجوداینکه هیچ کار اشتباهی انجام نداده‌ام.

صدایی خشن می‌پرسد:

«چی‌کار کردی؟»

بفرما، گناهکار شدم. حتّی تری هم فکر می‌کرد من گناهکارم.

«چی‌کار کردی؟»

نمی‌خواهم جوابی بدهم.

صدای بابا را می‌شنوم که می‌گوید:

«به بزرگ‌ترها احترام بگذار.»

حتّی وقتی توی غل‌وزنجیر هستند؟

اما الان بابا اینجا نیست که این خواهش را از من بکند. بدون‌آنکه رویم را برگردانم، زیرلب می‌گویم:

«هیچ‌چی.»

و سپس اضافه می‌کنم:

«آقا!»

حالت تهوع می‌گیرم. قورتش می‌دهم، آن طعمِ زننده را برمی‌گردانم توی گلویم.

سردرگُمم. ابری بالای سرم جا خوش کرده است. ابری که من را عصبی‌تر و وحشت‌زده‌تر می‌کند.

در نیویورک دوستان زیادی داشتم. در «نیوتن»۲۲، همه به من مشکوک‌اند. بچه‌های تازه و مدرسهٔ تازه هم من را پس زدند. درک می‌کنم. من به قدبلندیِ تری نیستم. به‌اندازهٔ او قوی و عضلانی هم نیستم. هیچ‌کدام از این‌ها، تقصیر تری نیست؛ نه واقعاً؛ اما بااین‌وجود، دلم می‌خواست او به‌جای من اینجا بود. آرزو می‌کردم حالش از من بدتر بود.

گمان می‌کنم برادر خوبی نیستم.

احساس بی‌ارزش‌بودن می‌کنم.

از میانِ آن‌همه بچه‌مدرسه‌ای، فقط دستگیرکردن من برای پلیس آسان بود. چرا خانم کی ترسیده بود؟ چرا به‌نظر می‌رسید که آقای واترز از توی دردسرافتادن من لذّت می‌برد؟ از همه بدتر اینکه، چرا آقای مدیر برای من پلیس صدا زد؟ از روزی که به میدلفیلد آمده‌ام، پلیس هیچ‌وقت برای بردن کسی به اینجا نیامده است.

من مشکلی دارم؟

نظرات (0)

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “برادر سیاهه” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مرتبط

الکترونیکیکاغذی

سفر پرماجرا

الکترونیکیکاغذی
اتاق شیشه‌ای

اتاق شیشه‌ای

الکترونیکیکاغذی

دوم شخص مفرد

الکترونیکیکاغذی

بچه‌تان مبارک

الکترونیکیکاغذی

هیولای تلخ

الکترونیکیکاغذی

زندانبان

الکترونیکیکاغذی

کتاب در رویای بابل

الکترونیکیکاغذی

نقطه نقطه خط

اینجا کتاب بخوان!

آدرس ما: تهران، خیابان انقلاب اسلامی بین ابوریحان و فلسطین، بن بست سروش، پلاک 2

شماره تماس:  63462000-021

تذکر: مخاطبان ارجمند‌ ‌می‌توانند کتاب‌های نشر صاد را در فروشگاه‌های امیرکبیر(انقلاب و کریمخان) شهر تهران تهیه نمایند.

تمام حقوق برای نشر صاد محفوظ است.
  • منو
  • دسته بندی ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
  • صفحه نخست
  • محصولات
  • حساب کاربری من
  • سبد خرید
  • کتاب‌های الکترونیکی من
  • پرداخت
  • ورود / ثبت نام
سبد خرید
بستن (Esc)

ورود

بستن (Esc)

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری
سایدبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
کتابهای من
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من