فروشگاه صاد
اینجا کتاب بخوان
ورود / ثبت نام
library3
کتابخانه من
فروشگاه صاد
0 محصول / 0 تومان
منو
فروشگاه صاد
ورود / ثبت نام
0 محصول / 0 تومان
کتاب‌‌ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
همه محصولات
داستان کوتاه
کتاب های هفته
خانه داستان و روایت نوجوان دختر گم‌شده
چگونه به مادر بزرگ خواندن یاد دادم 26,000 تومان–65,000 تومان
بازگشت به محصولات
اتاق شیشه‌ای
اتاق شیشه‌ای 17,500 تومان–57,000 تومان
الکترونیکیکاغذی

دختر گم‌شده

50,000 تومان–162,000 تومان

وقتی شما یک دوقلوی هم‌سان دارید، داستانتان همیشه با شخص دیگری شروع می‌شود. داستان برای «آیریس»، با لارک شروع می‌شود. آیریس همیشه یک دوست پایه، توانا و منطقی برای لارک بوده و لارک مخترع، رؤیایی و پر از ایده بوده است. آن‌ها از اولین لحظه‌های زندگی مشترکشان در دنیا، هیچ‌وقت یکدیگر را ترک نکرده‌اند. همۀ اطرافیانشان هم به چیزی که دو خواهر از قبل می‌دانستند، پی برده‌اند: وقتی آنها با هم هستند نتیجه‌های بهتری می‌گیرند.

الکترونیکی
کاغذی
صاف
خواندن در دیگر کتابخوانها:
50000تومان
50000تومان
افزودن به علاقه مندی
شناسه محصول: نامعلوم دسته: داستان و روایت, نوجوان برچسب: انتخاب دبیر نوجوان
Share:
بستن (Esc)

اولویت با نسخه الکترونیکی

محتوا مهم‌تر است

نسخه کاغذی زمان‌بر است!

در نظر داشته باشید ممکن است نسخه کاغذی موجود نباشد
و برای رسیدن به شما ده روز تا دو هفته زمان نیاز داشته باشیم

چرا نسخه کاغذی زمان‌بر است؟

چون ما به تعداد درخواست کتاب چاپ می‌کنیم
و برای هر نسخه کاغذی منتظر چاپ کتاب در چاپ‌خانه می‌مانیم.

  • توضیحات
  • نظرات (0)
توضیحات

دختر گم‌ شده اثری از آن اورسو نویسندۀ نامزد جایزۀ کتاب ملی برای رمان «پسر واقعی» است. او در این کتاب، با داستانی از قدرت تخیل، محدودیت‌های عشق و مبارزات فطری بزرگ‌شدن برگشته است.

وقتی شما یک دوقلوی هم‌سان دارید، داستانتان همیشه با شخص دیگری شروع می‌شود. داستان برای «آیریس»، با لارک شروع می‌شود. آیریس همیشه یک دوست پایه، توانا و منطقی برای لارک بوده و لارک مخترع، رؤیایی و پر از ایده بوده است. آن‌ها از اولین لحظه‌های زندگی مشترکشان در دنیا، هیچ‌وقت یکدیگر را ترک نکرده‌اند. همۀ اطرافیانشان هم به چیزی که دو خواهر از قبل می‌دانستند، پی برده‌اند: وقتی آنها با هم هستند نتیجه‌های بهتری می‌گیرند.

وقتی قرار است آنها وارد کلاس پنجم شوند. تصمیم گرفته می‌شود که هرکدام به یک کلاس فرستاده شوند. چیزی در هردو آن‌ها شکسته می‌شود. آیریس اعتماد به نفس سابق را ندارد؛ لارک وقتی در مدرسه با چالش‌هایی روبه‌رو می‌شود، خودش را می‌بازد و درعین‌حال، اتفاق عجیبی در شهر اطراف آنها رخ می‌دهد، چیزهای بزرگ و کوچک بدون هیچ اثری از بین می‌روند. وقتی آیریس شروع به فهمیدن این موضوع می‌کند که هرچیزی را می‌توان در یک چشم برهم‌زدن از دست داد. تصمیم می‌گیرد راهی برای حفظ امنیت خواهرش پیدا کند.

خانهٔ خانوادهٔ مگوایر در خیابانی با درخت‌های به‌صف‌شده، به فاصلهٔ دوازده بلوک از کتابخانه قرار داشت و آیریس و لارک در طول سال‌ها، بهترین مسیر رفت‌وآمد بین خانه‌شان و کتابخانه را پیدا کرده بودند. مسیری به‌دوراز خطّ عابرپیادهٔ خیابان «فورتی فور»، جایی که راننده‌ها هیچ‌وقت توقف نمی‌کردند یا پیاده‌روهای «واشبورن» که ترک‌خوردگی‌هایش شبیه ترک‌خوردگی‌های بعد از آخرالزمان بود. مسیری که برای برگشت به خانه، از شیب تند خیابان «فورتی سیکس» دورشان می‌کرد. در این روز تابستانی آگوست، دوچرخه‌های دخترها همین مسیر را به‌طرف خانه دنبال کرد، مسیری که با سال‌ها داستان آیریس و لارک پوشیده شده بود. هرچه بیشتر به خانه نزدیک می‌شدند، دنیا از گذشته‌شان پُرتر می‌شد و وقتی دوچرخه‌هایشان را داخل گاراژ پارک کردند، قصّه‌هایشان همه‌جا پخش شده بود و آن‌قدر رسیده بود که می‌شد آن‌ها را چید.

امروز به خانه‌ای برمی‌گشتند که اوضاعش کمی متفاوت بود. پدرشان کمی قبل، به انگلیس رفته بود تا شش ماه آنجا بماند. شرکت پدرشان به‌دلایلی که دخترها درک نمی‌کردند، او را به آنجا فرستاده بود. ازنظر آیریس، اینکه از کسانی که واقعاً اهل انگلستان بودند بخواهند که در انگلیس کار کنند، خیلی مفیدتر بود؛ اما پدرش گفته بود شرکت‌های بزرگ کم‌تر کاری انجام می‌دهند که برای آدم‌های منطقی قابل‌درک باشد.

حالا اوضاع قرار بود تغییر کند، دست‌کم برای مدتی. این را پدر و مادرشان گفته بودند؛ اما دخترها تا دو هفتهٔ دیگر به کلاس پنجم می‌رفتند و می‌توانستند از پس آن بربیایند. مادرشان قرار بود مدت بیشتری کار کند و معنی‌اش این بود که دیگر نمی‌توانست وقتی دخترها از مدرسه برمی‌گشتند، خانه باشد. مادرشان خانه را پر کرده بود از کاتالوگ و نسخهٔ چاپی تارنماهایی درمورد فعّالیت‌های بعد از مدرسه‌شان؛ چیزهایی با اسم‌هایی مشکوک، مثل باشگاه دانشمندهای دیوانه و ما طبیعت را دوست داریم. لارک و آیریس در کمال ادب، کلّ ماجرا را نادیده گرفته بودند. به‌نظر می‌رسید برای همه بهترین راه باشد.

اما این‌ها تا قبل از شروع مدرسه، اتّفاق نمی‌افتاد. فعلاً مادرشان هنوز هم بعدازظهرها خانه بود و وقتی وارد شدند، می‌توانستند صدایش را از طبقهٔ دوم بشنوند.

وقت خوش‌وبش‌کردن نبود. چشم‌های لارک گشاد شده بود و به خواهرش زل زده بود. بسته‌های پستی رو نگاه می‌کنی؟

بله. بله، می‌خواست نگاه کند.

آیریس که از پنجرهٔ جلویی دزدکی نگاه می‌کرد، گفت:

«رسیدن.»

لارک از داخل آشپزخانه صدایی درآورد که چیزی بین خس‌خس و جیک‌جیک بود. نامه‌های مدرسهٔ ابتدایی بارنهیل، درست بالای بقیه بود؛ یکی برای او و یکی برای لارک.

آیریس چشم‌هایش را بست و در سکوت، آرزو کرد آقای میلر نباشد. مرد روح‌زده، بد بود، چون لارک همین‌الان هم از او می‌ترسید.

و یکی دیگر:

خانم اسکات هم نباشد. او هم چندان بهتر نبود، چون جانب‌داری‌کردن از خواهرش را برای آیریس سخت می‌کرد.

و یکی دیگر:

جایگزینِ خانم اربن هم نه.

این آخری بدترینشان بود. کاملاً ناشناخته بود. چیزهای کمی بود که آیریس از آن‌ها بیشتر از ناشناخته‌ها بدش می‌آمد. بااینکه لارک معمولاً برای خودش توی ناشناخته‌ها خانه‌های تودرتو می‌ساخت، ترکیب تخیل آیریس و ناشناخته‌ها، _ وقتی مضطرب بود_ چیز جالبی از آب درنمی‌آمد.

نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “دختر گم‌شده” لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محصولات مشابه

الکترونیکیکاغذی

هفت چشمه

الکترونیکیکاغذی

لیان دخت

الکترونیکیکاغذی

سلام همسایه 3؛ رازهای دفن شده

الکترونیکیکاغذی

قلقلک

الکترونیکیکاغذی

هیولای تلخ

الکترونیکیکاغذی

کتاب در رویای بابل

الکترونیکیکاغذی

من فقط یک داستان کوتاه نوشته بودم

الکترونیکیکاغذی

تکیه‌گاه

اینجا کتاب بخوان!

آدرس ما: تهران، میدان هفت تیر، بلوار کریمخان زند، نرسیده به خیابان سنایی، پلاک ۱۰۱، طبقه نهم، واحد ۱۸

شماره تماس: 88327783-۰۲۱

تمام حقوق برای نشر صاد محفوظ است.
  • منو
  • دسته بندی ها
  • داستان و روایت
  • قناری (صوتی)
  • فرهنگ و اندیشه
  • صفحه نخست
  • محصولات
  • حساب کاربری من
  • سبد خرید
  • کتاب‌های الکترونیکی من
  • پرداخت
  • ورود / ثبت نام
سبد خرید
بستن (Esc)

ورود

بستن (Esc)

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری
سایدبار
برای دیدن محصولات که دنبال آن هستید تایپ کنید.
فروشگاه
کتابهای من
0 محصول سبد خرید
حساب کاربری من