کتاب کفیل؛ زندگی حضرت ابوالفضل (ع) در آینه روایت های کوتاه نوشته ناهید حسنپور است. کتاب کفیل؛ زندگی حضرت ابوالفضل (ع) در آینه روایت های کوتاه به زندگی یکی از شجاعترین مردان تاریخ اسلام میپردازد .فرازهایی از دوران زندگی ، حضور و شهادت ایشان در کربلا و خاکسپاری آن حضرت در این کتاب قابل خواندن است.
کفیل از مردی می گوید که افسانه نیست. لاف نیست که بگوییم پدرش علی نام داشت و بردن همین نام کافی است تا بدانیم او از نسل کیست؟
کفیل از پهلوانی می گوید که پهلوانان عالم به نام او اقتدا می کنند و شهدا به حال او غبطه میخورند.
کفیل از غیرت مجسم میگوید، از قامت فتوت، از چشم هایی که آب را شرمنده نجابت خود کرد، از قهرمان نهر علقمه، عباس بن علی.
کفیل از برادر زینب میگوید، و از برادر حسین.
علمدار بزرگ ولی عصر،
یکه امیر سپه کرب و بلا، حیدرِ حیدر.
کفیل افسانه نیست. گوشه هایی از زندگی جوانمردی است که مثل یک علم هیچ وقت بر زمین نماند. مثل پدرش اسدالله الغالب خواندش تا حیدری دیگر در میدان تکرار شود، و بعد هم حیدرها.
نویسنده در این اثر سعی دارد مخاطب را در قالبی کوتاه و زمانی اندک با زندگی و رشادتهای و ارزش های عضوی از خاندان اهل بیت(ع) آشنا سازد. پیام نویسنده نمایش عشق و ایثار و جانفشانی حضرت ابوالفضل العبّاس(ع) نسبت به مراد و امام خودش امام حسین (ع) است؛ جانفشانی و ایثار در راه دین حمایت از امام و عزّت و آزادگی
گزیده کتاب
پیامبر(ص) از دخترش میپرسد:”فاطمه جان! برا ی شفاعت مردم امت من چه آورده ا ی؟” به پدرش میگوید:”دو دست بریده پسرم، عباس.”
– -پدر جان، حسن و حسین امام و آقای من هستند. مرا به یکی از برادرانم بسپار تا مراقب و
– محافظ من باشد.
– -دخترم؛ انتخاب با خودت.
– زینب نگاهش به چشمان عباس گره خورد. دیگر کسی را ندید. امیرالمومنین به عباس
– گفت:”بیا نزدیک تر.”
– به هر دو آنها نگاه میکرد، گریه اش گرفت. دست زینب در دستش بود و دست عباس هم در
– دست دیگرش. دست ها ی آنها را روی هم گذاشت و گفت:” عباس، خواهرت زینب نزد تو
– امانت است، تو کفیل زینب هستی. “
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.