نمایش 9 24 36

آقای سالاری و دخترانش

49,000 تومان

گودرزی یک روز در میان زنگ می‌زد و پیشنهاد استخر و کوه و سفره‌خانه می‌داد. سالاری همه را رد می‌کرد و بهانه‌ای می‌آورد مثل پادرد و کمردرد… وقتی سعید همین پیشنهادها را به او می‌داد، برای ردکردن دعوتش احتیاج به هیچ بهانه‌ای نداشت و سعید هم اصلاً اصرار نمی‌کرد. سالاری خوب می‌دانست چرا باید پیشنهادهای گودرزی را فوراً رد کند. جدا از بی‌حوصلگی، به‌تجربه دریافته بود که آدم‌هایی که خودشان را رفقای قدیمی او می‌دانند، از ارتباط با او هدفی جز پول ندارند.

خاتون معطر

57,000 تومان

هنرمند همیشه پاره‌ای از خودش را در اثر جاودانه می‌کند؛ کلمه، تصویر، هرآنچه که از خود دارد. تردید را برای کشیدن طرح کنار گذاشته‌ام. می‌دانم امپراتور با دیدن این طرح چنان خشمگین می‌شود که اوّلاً مثل گاو خشمگین نعره می‌کشد، ثانیاً همۀ داستان این طرح را می‌دانند. وقتی می‌دانند دیگر نیازی به توضیح‌دادن نیست. من هدف حزب را با کشیدن این طرح به ثمر می‌رسانم.

رقص خرس

42,000 تومان

اسماعیل صدای برخورد گوشی با جایی را حس کرد و بعد ارتباط قطع شد. دل توی دلش نبود. بلند شد. با همان صورتی که نصفش کبود بود، لباس پوشید. به مادرش گفت که شاید تا صبح نیاید؛ اما مادرش گفت که شب تنها می‌ترسد. مخصوصاً با این دعوایی که سر شب شد و مشت خورد توی صورت اسماعیل. از او خواست که زودتر بیاید. اسماعیل ماند سر دوراهی. اگر می‌خواست فقط تا خانهٔ سرمه‌شان برود و با نگاه به پنجرهٔ اتاق سرمه دلش را آرام کند و برگردد، لااقل دو ساعت طول می‌کشید.

_ باشه. می‌آم.

سیاگالش

117,000 تومان

خدایا من الان چند روز است به مردم همین را می‌گویم. همین آیه را معنی می‌کنم «هر سوی بنگرید؛ هرجا نگاه کنید؛ خدا را می‌بینید». پس خودم چرا کورم؟ چرا نمی‌بینم؟ آیا صورت تو همین کوه و جنگل و مه و آفتاب است؟… چرا گرم نمی‌شوم…؟

از شاخه‌های پربرگ درخت ندایی آمد؛ ولی من آنجا دنبال نوری بودم؛ آتشی، شعله‌ای شاید…

میم و نون‌های جدا شده از من

53,000 تومان

اصلاً حالم خوب نیست؛ مثل آن روز مصیبت. مثل پنج سال پیش احساس بدی سرتابه‌پایم را فراگرفته است.انگار همۀ جهانم دارند خورده می شوند؛ دارند جویده می‌شوند. هرچند ریشه‌هایم در بیشتر قسمت‌ها هنوز سالم‌اند؛ اما بینشان فاصلۀ کمی افتاده است. حاشیۀ این‌وسط از بین رفته است. خدا کند این آهوی کناری‌ام سالم بماند؛ از آهوی سمت چپ که چیزی نمانده است. شکارگاه دارد به کویری تبدیل می‌شود و این شکاف دارد گل‌ها و درخت‌ها را از هم جدا می‌کند. خدا کند چیزی از حاشیه‌ام باقی بماند.

زنی که اتفاقاً منم

30,000 تومان

زن هر شب، نیمه‌شب پشت درِ آپارتمانش ظاهر می‌شد. هر بار با بوی قهوه، کیک تازه، دسر یا دمنوش غافل‌گیرش می‌کرد و همان جا پشت در آن‌قدر از زمین‌وزمان حرف می‌زد تا مغز هدایت را از کار می‌انداخت. زن می‌خواست پایش به خلوت هدایت باز شود؛ اما او هر بار از همان پشت در با سکوتش به زن می‌فهماند که نه آپارتمانش جای اوست و نه هدایت هم‌صحبتی مناسب.

سلفی با خرابکار

65,000 تومان

مامان‌خان همیشه می‌گوید «آدم باید زبان به دهان بگیرد و شترگلو باشد. یعنی قبل از گفتن چیزی خوب به حرفش فکر کند، حسابی مزه‌مزه‌اش کند، اگر مصلحت و بجا بود، آن‌وقت به زبان بیاورد. چه اصراریه همه‌چیز رو جار بزند». راست می‌گوید؛ آن‌قدر خودش تودار و باسیاست است که من خیلی توی چشمش هستم.

هیولای دریا؛ افسانه ساحل خوف

90,000 تومان

هیولای دریا داستان هربرت لمون است. او را هربی صدا می‌کنند. هربی مسئول اشیای گمشده هتل لوکس ناتالیوس است که یک روز کار عجیبی می‌کند. ویولت، دختری را که تا نصفه از پنجره توی کیوسکش آمده، توی یکی از چمدان‌ها قایم می‌کند. البته ظاهرا کار خوبی می‌کند، چون مردی عجیب و غریب دنبال ویولت می‌گردد! پس شاید داستان درباره ویولت باشد که داشت از دست مرد عجیب غریبی با یک قلاب به جای دست فرار می‌کرد…! بهرحال ویولت از هربی درخواست می‌کند تا پدر و مادرش را پیدا کند. آن‌ها دوازده سال پیش گم شده‌اند…

میز مگنولیا

120,000 تومان

دو چیز هست که دقیقاً از روزهای اوّل ازدواجمان در خاطرم مانده است: اوّل اینکه من عاشق پیش‌بندپوشیدن بودم؛ چون این کار علاوه‌براینکه یک حس نوستالژیک به من می‌داد، من را به یاد مادربزرگم می‌انداخت و دوم اینکه من یک ظرف شیشه‌ای گنبدی‌شکل روی پیشخوان آشپزخانه‌ام داشتم که هیچ‌وقت دلم نمی‌خواست خالی بماند و پربودن این ظرف باعث می‌شد که آشپزخانه‌ام حس خوبی به من بدهد.

رد پاهای روی آب

45,000 تومان

وقتی گوشی مرکز تحقیقات را سر جایش کوبیدم، احساس کردم که از عصبانیت دارم منفجر می‌شوم. یک احساس گرفتگی گلو داشتم؛ بااینکه او آن‌قدر غر زده بود که نفسش بند بیاید. حتّی نمی‌توانستم نفس بکشم. انگار دستش را گذاشته بود روی رگبار. مشکلش جسمانی بود البته. داروهایی که می‌خورد، روانش را به‌هم می‌ریخت گاهی. من تمرکزم را گذاشتم روی متن. با خودم گفتم مرگ یک بار شیون یک بار؛ بهتر است جدا بشویم.

عشق یک لبخند نیم سانتی

37,000 تومان

آقاجان حسابی توی فکر بود و خیره شده بود به دیوار. بیستم را نشانش دادم. دفترم را گرفت دستش و نگاهش کرد. منتظر یک عکس‌العمل شورانگیز بودم؛ اما فقط به اندازۀ نیم سانتی‌متر از هر طرف لب‌هایش کش آمد؛ به اندازۀ دو سانتی‌متر هم سر تکان داد و دفتر را داد دستم. یک‌دفعه سردم شد و فکر کردم یعنی من فقط برای نیم ‌سانتی‌متر لبخند و خوش‌حالی این‌قدر درس خواندم و نوشتم! دفتر را بستم و تصمیم گرفتم بیست را نشان بقیه ندهم.

 

هیولا وارد می‌شود

57,000 تومان

کووید۱۹ یک بیماری ساده نیست، حتی یک بیماری پیچیده هم نیست؛ کووید۱۹ یک هیولاست، هیولایی نتیجه ی سبک زندگی سرمایه دارانه. «هیولا وارد میشود» تلاشی است برای تبیین موبه موی نحوه ی ارتباط کووید و بیماری های ویروسی با سرمایه داری.