کتاب خون تشنگی نوشتهٔ محمدرضا ذوالعلی و ویراستهٔ فاطمه مرادی است. این کتاب داستانی دربارهٔ روستای قلعه عسکر و سه رخداد در سه زمان متفاوت است.
خون تشنگی رمان بلندی است در قالب بیش از یکصد هزار کلمه. شخصیتهای اصلی این رمان ستوان رضا محبی و همسرش، روانشناس سابق و نیز کدخدای سابق روستای قلعه عسکر هستند. کتاب همزمان سه خط روایی را دنبال میکند. داستان اصلی، ماجرای روستای قلعه عسکر و باور عموم مردم به خون تشنگی زمین برای رفع بلاست که به سلسله اتفاقات خونین منجر میشود. دومین تم داستانْ عاشقانهای مربوط به فاطی یکی از اجداد سمیرا است که در زمان حملهٔ آغا محمدخان قاجار به کرمان به همراه پدر و نامزدش در کرمان ساکن بوده و سومین تم داستان دلمشغولیهای فلسفی و انسانی سمیرای دستشسته از رؤیاست.
کتاب ضمن ماجرایی جنایی در فضایی روستایی واقعی به بیان اندیشههایی از جنس غیر از روزمرگی زندگی میپردازد.
محمدی –
کتاب بسیار خوب و پر قدرت با کشش زیاد و قلم بسیار خوبی نوشته شده و مثل بقیه کارهای این نویسنده به شدت ارزش خوندن و تامل داره
هاجر محمدی –
بسیار عالی 👌👌
هاجر محمدی –
👌👌👌